برای خرید طبلا کلیک کنید
16 خرداد 1401
"درباره طبلا (طبله) بخونید"
طبلا (Tabla) یه ساز کوبهایه که شامل یه جفت طبل دو قلو است که با دست نواخته میشن. این ساز مربوط به شبه قارهی هنده. از قرن هجدهم طبلا تبدیل به ساز اصلی کوبهای در موسیقی کلاسیک هندی شده. از طبلا برای اجراهای تک نفره یا سولو (Solo)، برای همراهی با سازهای دیگه، همراهی با آواز و به عنوان بخشی از گروههای نوازندگی بزرگتر استفاده میکنن. از طبلا در کشورهای هند، بنگلادش، پاکستان، نپال، افغانستان و سریلانکا در موسیقیهای محلی و عامه پسند استفاده میکنن.
طبلا یه ساز کوبهایه و در دستهی سازهای ممبرافون قرار میگیره. این ساز (طبلای مدرن) اوایل قرن 18 و داخل شمال هند توسعه پیدا میکنه. گسترهی صوتی اون متغیره اما معمولا چیزی حدود یه اکتاو رو شامل میشه.
طبلا همینطور یه ساز مهم در آیین عبادی بهاکتی (bhakti) در سنتهای سیک (Sikhism) و هندو (Hinduism) است و از اون داخل آوازهایی که به اونها بهاجان (bhajan) و کرتان (kirtan) میگن، استفاده میکنن. طبلا همینطور یکی از سازهای قوالی است که توسط نوازندههای صوفی هم مورد استفاده قرار میگیره. البته طبلا گاهی با رقص هم همراهی میکنی و از جملهی اونها میشه به رقص سنتی کاتاک (Kathak) اشاره کرد.
تصویری از یه اجرای رپرتوار کاتاک – کاتاک یکی از هشت نوع اصلی رقصهای کلاسیک هندیه. این رقص یه نوع رقص داستانگو است و رقصندهها در طی اجرا با دستهاشون علائم معنی داری رو اجرا میکنن. اصل این رقص به مناطق اوتار پردیش (Uttar Pradesh) و راجستان (Rajasthan) در هند میرسه.
اسم طبلا احتمال داره که از کلمهی طبل که در فارسی و عربی به کار میره (و معادل درام در انگلیسی استفاده میشه و به دستهی بزرگی از سازهای کوبهای اشاره میکنه) گرفته شده باشه. دانشمندان برای اینکه منشا اصلی این ساز به کجا برمیگرده به توافقی نرسیدن، اما بعضی از اونها معتقدن که طبلا ریشه در سیر تکامل سازهای بومی شبه قارهی هند داره.
طبلا از دو تا طبل کوچک با اندازهها و شکلهای کمی متفاوت تشکیل شده و جنس هر دوی اونها از چوب، خاک رس یا فلز است. طبل کوچکتر که به اون دایان (dayan) هم گفته میشه، برای تولید صداهای تریبل (treble) و تونال (tonal) طراحی شده، در حالی که طبل بزرگتر که به اون بایان (bayan) هم میگن، صدای باس تولید میکنه. این دو تا طبل از کنار به وسیلهی میخپرچهای چوبی و حلقهها به هم وصل شدن. از میخپرچها و حلقه برای محکم کردن سر ساز و به وجود آوردن کشش توی اونها استفاده میشه و به این وسیله میتونن ساز رو کوک کنن.
شیوهی نوازندگی این ساز نسبتا پیچیده است و شامل استفاده از طیف گستردهای از ضربات با انگشتان و کف دست میشه و البته از همین طریق میتونن با طبلا صداها و ریتمهای گستردهای رو هم تولید کنن.
ریشهها
تاریخچهی طبلا مشخص نیست و تئوریهای مختلفی دربارهی منشا این ساز وجود داره. از بین این نظریهها دو مورد هست که از بقیه جدیتر گرفته میشن. یکی از اون تئوریها، اصل این ساز رو به مسلمانان و مهاجمان مغول به شبه قارهی هند نسبت میده و نظریهی دیگه ریشههای این ساز رو مربوط به سنتیهای بومی هندی میدونه. یکی از مثالهای مربوط به نظریهی دوم، حکاکیهای غار بهاجا است. با این حال شواهد روشن از پدیدار شدن این ساز به سال 1745 میلادی بر میگردن و طبلا به پیشرفت و تغییر شکل خودش تا اوایل دههی 1800 ادامه داد.
یه طبلای قدیمی
ریشههای هندی: این نظریه دنبال ریشههای طبلا در تمدنهای باستانی بومی میگرده. حکاکیهای مجسمههای سنگی در غار بهاجا (Bhaja Caves) زنی رو به تصویر میکشن که در حال نواختن یه جفت طبله. بعضیها ادعا میکنن که این یه شاهدی بر ریشههای هندی و بومی این سازه. نسخهی دیگهای از همین نظریه عنوان میکنه که طبلا یه اسم عربی جدید بوده که در دورهی حکومت اسلامی روی این ساز گذاشته شده و خود این ساز از تکامل طبل پوسکارای هندی به وجود اومده. نقشها و شواهد مربوط به پوسکارای دستی (hand-held puskara) در نقشهای معابد زیادی دیده شده که از جملهی اونها میشه به معابد قرن ششم و هفتمی موکتسوارا (Muktesvara) و بهووانسوارا (Bhuvaneswara) در هند اشاره کرد. در این نقشهای هنری نوازندههای طبلی دیده میشن که نشستن و جلوی اونها دو یا سه تا طبل جداگانهی کوچک قرار داره و کف دست و انگشتهای اونها در حالتی قرار داره که انگار در حال نواختن اون سازها هستن. با همهی این حال در هیچ کدوم از این دیوار نگاریها اطلاعات بیشتری از این ساز در دست نیست و ما نمیدونیم که آیا برای ساخت اونها از همون مواد و پوستی استفاده میشده که برای ساخت طبلای مدرن، امروزه به کار میره یا نه؟ یا آیا این سازها هم همون نوع از موسیقیای رو اجرا میکردن که با طبلا اجرا میکنن؟!
موسیقی ریشهی عمیق و نقش بزرگی در تاریخ و فرهنگ هندی داره و همونطوری که توی این تصویر میبینین اینها حکاکیهایی هستن که از جاهای مختلف به دست اومده. در تصویر پنج گاندهارواس (موزیسینهای الهی) رو میبینین که مربوط به قرن 4 یا 5 میلادی میشن. دو تا از اونها در حال نواختن طبل هستن. البته طبلهایی که روی این حکاکیها دیده میشه، شبیه به طبلا نیستن اما حکاکیها و دیوار نگاریهای دیگهای وجود داره که در اونها سازهایی شبیه به طبلا دیده میشه.
شواهد نوشتاری و متنی از مواد اولیه و روشهای ساختی مشابه چیزی که برای طبلا به کار میره از متون سانسکریت (Sanskrit texts) به دست میاد. اولین بحث درمورد ساختن سازهای موسیقیای مشابه طبلا در یه متن هندویی به اسم ناتیاشاسترا (Natyashastra) دیده میشه. داخل این متن همین طور به وصلههای چسبی که به اونها سیاهی (syahi) میگفتن اشاره میشه؛ از چیزی شبیه به این امروزه برای ساخت طبلا هم استفاده میشه. در متن ناتیاشاسترا همینطور به نحوهی نواختن این ساز هم پرداخته میشه. متنی مربوط به هند جنوبی به اسم سیلاپاتیکارام (Silappatikaram) وجود داره که احتمالا مربوط به قرون اولیهی هزارهی اول میلادی میشه. در این متن سی نوع طبل به همراه تعداد زیادی ساز زهی و سازهای دیگه توصیف شده . با این حال به سازهای مشابه داخل این متن پوشکارا (pushkara) گفته میشه و اسم طبلا در دورههای بعدی ظاهر میشه.
ناتیاشاسترا یه متن نمایشی به زبان سانسکریت بوده. از متن این کتاب در شیوههای اجرایی زیادی استفاده شده و تاثیرش رو میشه در موسیقی، رقص و نمایش هندی دید. خیلی از دانشمندها معتقدن که میشه به این متن به عنوان یه کتاب انسانشناسی برای هند باستان نگاه کرد. در این متن از سازهای مختلفی هم اسم برده شده. انواع طبل، سازهای زهی، فلوت و سنج از جملهی این سازها بودن. در تصویر میتونین بعضی از این سازها رو ببینین.
ریشههای اسلامی و مغولی: این نظریه بر اساس پیوندیهایی که بین اسم طبلا و ریشهی عربی اون طبل وجود داره، شکل گرفته. جدای از بحث ریشهی کلمه، این نظریه بر پایهی یه سری شواهد شکل گرفته. شواهدی وجود داره که نشون میده در سپاه مسلمانان صدها سرباز بودن که سوار بر اسب و شتر با خودشون یه جفت طبل رو حمل میکردن تا به وسیلهی نواختن اونها ساکنان، سپاهیان غیر مسلمان و فیلها و ارابههای اونها که قصد حمله داشتن رو بترسونن. با این حال این طبلهای جنگی چیزی شبیه به طبلاهای هندی امروزی نبودن، اونها طبلهای جفتی بزرگی بودن که به اونها نقاره (به معنی تولید کنندهی سر و صدا و هرج و مرج) میگفتن.
در تصویر یه جفت نقارهی عراقی رو میتونین ببینین. این ساز مربوط به خاورمیانه میشه، شکل نیمدایرهای داره و معمولا به صورت جفتی نواخته میشه. این ساز به اروپا هم راه پیدا کرده و اون رو با اسم نیکر (naker) میشناسن.
روایت دیگهای هم وجود داره که میگه این ساز توسط امیر خسرو (Amir Khusraw) که نوازندهی سلطان علاالدین خلجی (Sultan Alauddin Khalji) بود، اختراع شده. او برای اختراع این ساز، طبلی به اسم آواج (Awaj drum) رو که قبلا وجود داشته و به شکل ساعت شنی بوده رو به دو قسمت تقسیم کرده. با این حال هیچ مجسمه، نقاشی و یا متنی مربوط به این دوره وجود نداره که در اون به این ساز اشاره شده باشه و در هیچ کدوم از لیستهایی که تاریخ نگارها برای سازها نوشتن هم اسمی از طبلا نیومده. به عنوان مثال ابول فازی (Abul Fazi) داخل لیست طولانی خودش از سازهای موسیقی در آیین اکبری (Ain-i-akbari) که مربوط به قرن 16 و امپراطور مغول اکبر میشه، هیچ اشارهای به سازی با اسم طبلا نکرده.
نسخهی سوم، اختراع طبلا رو برای قرن هجدهم و منتسب به فردی با نام مشابه امیرخسرو میدونه، جایی که اون پیشنهاد میده تا پاخاواج (Pakhavaj) رو به دو قسمت تقسیم کنن و اینطوری طبلا به وجود میاد.
پاخاواج – این ساز مربوط به قرن 14 و دورهی امپراطوریهای مغول میشه.
نقاشیهای مینیاتوری مربوط به این دوران سازهایی رو نشون میدن که به طبلا شبیه هستن. این نظریه به این اعتقاد داره که طبلا در جامعهی مسلمانهای ساکن شبه جزیرهی هند شکل گرفته و یه سازی که از عربستان وارد شده باشه، نبوده. به هر حال دانشمندانی مثل نیل سورل (Neil Sorrell) و رام نارایان (Ram Narayan) باور دارن که این افسانهی دو نیم کردن پاخاواج و به وجود اومدن طبلا به هیچ شکلی نمیتونه قابل قبول باشه.
تاریخچه
طبل و تالاس (Talas) در متنهای دوران ودایی (Vedic) ذکر شدن. یه ساز کوبهای با دوتا یا سهتا درام کوچک که با سیمهایی محکم میشد و به اون پوشکارا (Pushkara) یا پوشکالا (Pushkala) میگفتن. این ساز به همراه طبلهایی دیگهای مثل مریدانگ (Mridang) از قرن پنجم در شبه جزیرهی هند وجود داشتن، اما برای اونها اصطلاح طبلا رو به کار نمیبردن.
در این تصویر ساز کوبهای مریدانگ رو میبینین که یه ساز دو سر است و از چوب ساخته میشه. عدهای هم فکر میکنن که طبلا از دو نیم شدن این ساز به وجود اومده.
به عنوان مثال نقاشیهایی مربوط به قرن 5 در غارهای آجنتا وجود داره که گروهی از نوازندهها رو نشون میده که سازهای کوبهای طبلا مانند کوچکی رو مینوازن. این سازها عمودیاند، نشسته اونها رو مینوازن و شکلی شبیه به کتری دارن و به سازهایی مثل طبل مریدانگ و سنج شباهتهایی دارن. آثار هنری مشابه دیگهای هم وجود داره که در اونها نوازندههایی که نشستن و طبل مینوازن نشون داده شده. این آثار به صورت سنگ نگاره هستن و میشه اونها رو بین حکاکیهایی که داخل غاری مثل غار الورا (Ellora Caves) وجود دارن، پیدا کرد.
طبلهایی هم مربوط به مناطق مرکزی هند هستن که از نظر شکل به طبلا شبیه هستن اما سیاهی که صدای خاص طبلا رو به وجود میاره، ندارن.
بعضی از طبلهایی که مربوط به مناطق مرکزی هند میشن و از نظر ظاهری به طبلا شبیه هستن. اما این طبلها سیاهی که صدای منحصر به فرد طبلا رو ایجاد میکنه، ندارن.
در خاطرات تبتی و چینی که توسط راهبهای بودایی که در هزارهی اول میلادی به شبه قارهی هند سفر کرده بودن، نوشته شده به نوعی از طبل بسیار کوچک هندی به همراه تعداد زیادی از سازهای دیگه هندی اشاره شده. این طبل کوچک پوشکالا بود که در ادبیات تبتی به اون دزوکپا (dzokpa) میگفتن. در خیلی از متون دیگهی بودایی و جنیسم (Jainism) هم به پوشکالا اشاره شده که از جملهی اونها میشه ساماوایاسوترا (Samavayasutra)، لالیتاویستارا (Lalitavistara) و سوترالامکارا (Sutralamkara) رو نام برد.
معبدهای مختلف هندو و جین (Jain) مثل اکلینگجی (Eklingji) در اوداپور (Udaipur) در راجستان (Rajasthan) سنگ نگارههایی دارن که یه فردی رو نشون میده که نشسته و یه ساز کوچک دوتایی شبیه به طبلا رو مینوازه. طبلهای کوچک در زمان حکومت یداوا (Yadava rule) بین سالهای 1210 و 1214 در جنوب هند، زمانی که سانگیتا راتناکارا (Sangita Ratnakara) توسط سارانگادوا (Sarangadeva) نوشته شد، محبوب بودن. مدهوا کاندالی (Madhava Kandali) شاعر و نویسندهی آسامه قرن 14 که ساپتاکاندا رامایانا (Saptakanda Ramayana) اثر اوست؛ چندین ساز رو در نسخهی خودش از افسانهی رامایانا ذکر کرده که از جملهی اونها میشه به طبال (tabal)، جیهاجیهار (jhajhar)، دوتارا (dotara)، وینا (vina)، رودرا ویپانچی (rudra-vipanchi) و غیره، اشاره کرد. اسم بردن از این سازها به این معنیه که اینها سازهایی هستن که در دورهی او، یعنی قرن 14، و یا حتی قبل از اون وجود داشتن. شمایل نگاریهای اخیر طبلا رو مربوط به حوالی سالهای 1799 میدونن. این نظریه با وجود شمایل نگاریهایی که در غار بهاجا پیدا شده نقض میشه. چون طبق حکاکیهای پیدا شده در غار بهاجا (Bhaje caves) میشه محکم استدلال کرد که طبلا به هند باستان مربوط میشه. حکاکیهایی در معابد بودایی وجود داره که داخل اونها طبل دو تایی کوچکی نشون داده میشه که تاریخ اون به چند سده پیش از میلاد میرسه. طبلا به طور گستردهای در هند باستان پخش شده بود. در حکاکیهای معبد هویسالشاوارا (Hoysaleshwara) در کارناتاکا (Karnataka) زنی دیده میشه که داره در حین رقصین طبلا مینوازه.
تصویری از دیوار نگارههای حکاکی شده، مربوط به غارهای بهاجا. این حکاکیها برای حدود سال 200 پیش از میلاد هستن. در این نقشها زنی دیده میشه که یه جفت درام رو می نوازه و رقصندهی دیگهای در حال اجرا است.
طبق طبقهبندی سازهای موسیقی که در ناتیاشاسترا تعریف شده، طبلا در گروه سازهای ریتمی آوانادها وادیا (Avanadha Vadya) قرار میگیره که با پوشیدن سر یه ظرف خالی با کشیدن پوست روی اون ساخته میشده.
ساختار و ویژگیها
طبلا از دو طبل کوچک یک سر (single-headed) و بشکهای شکل که در شکل و اندازه یکم با هم اختلاف دارن ساخته شده. دایان و بایان اسمهای اونها هستن و این اسمها به ترتیب برای طبل سمت چپ و طبل سمت راست به کار میرن.
طبل کوچکتر با دست مسلطتر نواخته میشه و اسمش دایانه که دقیقا به معنی سمت راست است. اسمهای دیگهای که بهش داده میشه داهینا (dāhina)، سیدها (siddha) و شتو (chattū) هستن اما به درستی طبلا نامیده میشه. دایان از یه قطعهی مخروطی که عمدتا از جنس ساج و چوب رزه ساخته میشه و تقریبا نصف عمقش رو فضای خالی تشکیل میده. نواختن دایان طبلا با دست راست نوازنده که معمولا دست مسلطه انجام میشه. قطر اون حدود 15 سانتیمتر (6 اینچ) و ارتفاعش حدود 25 سانتیمتر (10 اینچ) است. این طبل روی نت خاصی تنظیم میشه که معمولا نت تونیک (Tonic) یا پنجمین نت هر گام دیاتونیک (دومیننت- dominant) و یا نت چهارم هر گام دیاتونیک (سادومیننت – subdominant) است و بنابراین ملودی رو تکمیل میکنه. این نت پایهی راگا به سا (Sa) شاخته میشه و در موسیقی هندی نت تونیک است. گسترهی صدایی ساز محدوده اگرچه دایانهای مختلف، با اندازههای مختلف، صداهای متفاوتی تولید میکنن.
بلوکهای چوبی استوانهای معروف به گاتا (gatta) بین بندها یا سیمهایی که پوستهی ساز رو محکم میکنن و خود ساز قرار داده میشن و به وسیلهی تغییر موقعیت اونها کشش تغییر میکنه و به این شکل میشه ساز رو کوک کرد. کوک دقیق ساز زمانی انجام میشه که با یه چکش کوچک و سنگین به صورت عمودی به قسمت بافته شدهی سر ساز ضربه بزنین. در حالی که طبلا دارای دو طبله، یه طبلا تارانگ ممکنه از 10 تا 16 تا دایان تشکیل شده باشه تا ملودیهایی رو بر اساس چندین راگا (Raga) بتونن با اون اجرا کنن.
استاد ذکیر حسین (Ustad Zakir Hussain) در حال اجرای طبلا در کونراک (Konark) ادیشا (Odisha). با توجه به این تصویر میتونین متوجه بشین که نحوهی قرار دادن معمول این ساز به چه صورته.
طبلای دیگه که اسمش بایان است، یکم بزرگتر و عمیقتره و شکلی شبیه به کتری داره. قطر اون حدود 20 سانتیمتر (8 اینچ) و ارتفاعش 25 سانتیمتر (10 اینچ) است. با دست دیگه یعنی دست غیر مسلط نواخته میشه. بایان طبلیه که سمت چپ قرار میگیره، و شبیه به دایان، بایان هم خودش به معنی سمت چپ میشه. به اون دوگی (duggī) یا دهاما (dhāmā) هم گفته میشه. صدای خیلی بمتری داره و خیلی به پسرعموی دورش کتل درام (kettle drum) شبیهتره. بایانها رو میشه دید که از مواد اولیهی مختلفی برای ساختشون استفاده میشه. از بین اونها فلز برنج معمولترینشونه، مس گرونتره، اما معمولا به عنوان بهترین گزینه در نظر گرفته میشه، در حالی که آلمینیوم و فولاد رو معمولا برای ساخت سازهای ارزون قیمت استفاده میکنن. گاهی اوقات به جای این فلزات مختلف از چوب هم استفاده میشه که این رو میشه بیشتر در مدلهای قدیمی که مربوط به پنجاب (Punjab) هستن، پیدا کرد. همینطور از خشت رس هم استفاده میشه که البته به خاطر عمر و دوام کمی که داره، زیاد مورد پسند نیست. این نمونههایی که با گل درست میشن رو بیشتر میشه در شمال شرقی بنگال دید. ساخت و کوک بایان به شکلیه که اون رو در نتی حدود فاصلهی پنجم یا یه اکتاو کامل پایینتر از دایان کوک میکنن. نوازندهها برای تغییر پیچ و رنگ صدای هر کدوم از این درامها در حین اجرا، از فشار پاشنهی دست خودشون استفاده میکنن.
سر هر طبلی دارای یه قسمتی داخل مرکزشه که خمیر تنظیم (tuning paste) است و به اون سیاهی (syahi) میگن. سیاهی در خیلی از طبلهایی که ریشهی هندی دارن چیز رایجیه. استفاده از این شیوه به نوازنده اجازه میده تا اورتونهای هارمونیک (harmonic overtones) تولید کنه و سیاهی است که دلیل صدای منحصر به فرد این ساز کوبهایه.
سیاهی با استفاده از چند لایه خمیر از جنس نشاستهی برنج یا گندم، مخلوط با پودر سیاه که از چیزهای مختلفی ممکنه به دست بیاد، ساخته میشه. شکل و ساخت دقیق این قسمت باعث این میشه که طبل بتونه اورتونهای طبیعی رو اجرا کنه و در نتیجه صدا شفاف (بدون هارمونی) به نظر میرسه. همینطور به دلیل وجود این لایه امکانات تونال زیادی رو این ساز در اختیار میذاره که برای مثل یه صدای زنگ مانند میتونه تولید کنه.
در سمت راست تصویر بایان و سمت چپ دایان رو میبینین. در تصویر اجزای مختلف ساز نشون داده شده.
مهارت مورد نیاز برای ساخت درست این قسمت خیلی مهمه و عامل اصلی ایجاد تفاوت بین کیفیت صدای سازهای مختلفه. بحث اولیهای درمورد این نوع خمیرها در متن هندوی ناتیاشاسترا دیده میشه.
برای اینکه ساز در زمان نواختن پایدار باشه، هر طبل روی چیزی قرار میگیره که به اون چاتا (chutta) یا گودی (guddi) میگن که از فیبر گیاهی یا مواد قابل انعطاف دیگه که در پارچه پیچیده شده باشن، تشکیل شده.
نت نویسی
موسیقی هندی به طور سنتی کاملا عملگرا است و تا قرن بیستم از نوشتار برای آموزش آن استفاده نمیشد. آموزش موسیقی هندی هم مثل بسیاری از سنتهای موسیقی محلی دیگه به صورت سینه به سینه منتقل میشد. قوانین موسیقی هندی و آهنگسازی اون به صورت فردی، از یه گورو (guru) به یه شیشیا (shishya) انتقال داده میشد. بنابراین نتهای شاهی برای نواختن ضربههای طبلا و ترکیب اونها و آهنگسازی باهاشون خیلی دقیقه. اونها از هجاهای آنوماتوپوتیک (onomatopoetic) تشکیل شدن.
نتهایی که به صورت نوشتاری بهکار برده میشن، سلیقهای به حساب میان و استاندارد نشدن. به همین دلیل هم هیچ سیستم نوشتاری برای بقیهی مردم دنیا وجود نداره تا بتونن به وسیلهی اون موسیقی هندی رو یاد بگیرن. دو تا سیستم محبوب برای نت نویسی توسط ویشنو دیگامبار پالوسکار (Vishnu Digambar Paluskar) و ویشنو نارایان بهاتخاند (Vishnu Narayan Bhatkhande) ایجاد شدن. این سیستمهای نتنویسی نسبت به اسم مخترعهاشون نامگذاری شدن. این سیستمها، علائم و نشانههایی دارن که اونها رو با خط لاتین یا دواناگری (Devanagri) مینویسن. این تفاوتها در بازنمایی مفاهیم مختلف یه قطعه، مثل تالی(Taali)، خالی (Khali) و سام (Sum) که اولین ضربه در یه ریتم هستن و تقسیمات خاند (Khand) به وجود میاد. تفاوت دیگه مربوط به استفاده از اعداد در سیستم ویشنو نارایان بهاتخاند برای نشون دادن ماتراها (matras) و ضربها است؛ در حالی که علائم پیچیدهتری در سیستم ویشنو دیگامبار پالوسکار به یه ماترا اختصاص داده شده و از کسرها و ترکیبات برای این کار استفاده شده.
ضربها اصلی
خیلی از رپرتوارها و تکنیکهای طبلا از پاخاواج (Pakhavaj) و مریدانگام (Mridangam) وام گرفته شدن که سازهایی بودن که به پهلو گرفته میشدن و با کف دست نواخته میشدن. ساختار فیزیکی این طبلها هم از اجزای مشابهی برخورداره. استفاده از سر کوچکتر پاخاواج برای دایان و استفاده از سر کتری شکل نقاره برای بایان و همینطور استفاده از باس انعطافپذیر دهولاک (dholak)، از جملهی این تشابهات هستن.
دهولاک یه ساز سنتی هندی با دو سر است. این ساز به شکل سنتی با طناب محکم میشه. این ساز به نمونه بزرگتر که اسمش دهُل (dhol) است مربوط میشه.
طبلا به صورت عمودی قرار میگیره و از بالا نواخته میشه. برای نواختن طبلا از نوک انگشتها و ضربههای دست استفاده میکنن که امکان اجرای تکنیکهای پیچیدهتری رو فراهم میکنه. زبان غنی طبلا از جابجایی برخی از ضربهای اصلی به وجود اومده. این ضربها به پنج دستهی اصلی تقسیم میشن:
بول (Bols) که روی دایان اجرا میشه(بول تریبل سمت راست):
نا (Na): ضربه زدن روی لبهی سیاهی با دو انگشت آخر دست راست.
تا (Ta) یا را (Ra): ضربهی سریعی که با انگشت اشاره به لبهی سر ساز زده میشه و همزمان انگشت حلقه هم فشاری رو در لبهی سیاهی ایجاد میکنه تا مانع ارتعاش اساسی بشه.
تین (Tin): دو انگشت آخر دست راست رو مقابل سیاهی قرار میدن و ضربه زدن بین سیاهی و میدان (maidan) یا رزونانت
ته (Te): ضربه زدن با انگشت وسط به وسط سیاهی در دلهی گارانا (Delhi gharana)، یا با استفاده از انگشت حلقه و انگشت کوچک با هم ضربه زدن در سبک واراناسی
تی (Ti): ضربه زدن به مرکز سیاهی با انگشت اشاره
تون (Tun): ضربه زدن با انگشت اشاره به مرکز سیاهی برای ایجاد حالت رزونانت یا تشدید صدا
تهره (TheRe): ضربه زدن به سیاهی با کف دست
بولهایی که روی بایان که طبل سمت چپ و باس است، اجرا میشن:
قه (Ghe): مچ دست ثابت نگه داشته میشه و با حرکت دادن انگشتها میانی و بعد حلقه به سیاهی ضربه زده میشه.
گا (Ga): ضربه زدن با انگشت اشاره
کا (Ka)، که (Ke) یا کت (Kat): ضربه زدن با کف دست و انگشتها بدون رزونانت
بولهایی که روی هر دو طبل اجرا میشه:
دها (Dha): ترکیبی از نا (Na) و Ga یا Ghe
دهین (Dhin): ترکیبی از تین و Ga یا Ghe
بولهایی که به صورت متوالی اجرا میشن:
Ti Re Ki Ta
TaK = Ta + Ke
بولهایی که به صورت فلام (flam) اجرا میشن:
گهران (Ghran): Ge که سریعا Na به دنبالش میاد.
تریکه (TriKe): ضربهی Ti که سریعا Ke و Te به دنبالش اجرا میشن.
طبلا تالاس (Tabla Talas)
تالا (Tala) یه جور مقیاس موسیقیایی برای آهنگسازی و اجرای موسیقی است. اون گروههای ماترا رو در یه چرخهی زمانی مشخص قرار میده. تالا از عناصر اصلی موسیقی و بولها تشکیل شده. ماترا تعداد ضربها رو در هر ریتم مشخص میکنه. تالا میتونه 3 تا 108 ماترا باشه و اونها در چرخههایی تکرار میشن. ضرب شروع کنندهی هر سیکل رو سام (Sum) میگن و این ضرب بطور معمول بانمادهای خاصی، مثل: X نشون داده میشه. این ضربی در سیکله که بیشترین تاکید روش میشه. بخشهای تاکیدگذاری شدهی دیگهی تالا با تالی (کف زدن) نشون داده میشن، در حالی که خالی (Khali) به شیوهی آرومی نواخته میشه، اینها در سیستم نت نویسی ویشنو ناریانن بهاتخاند با O نشون داده میشن. تالی هم معمولا با اعدادی که نشون دهندهی ضربهای اون هستن، مشخص میشه. بخش های جداگانه یا هر بند از تالا رو ویبهاگاس (Vibhagas) میگن.
طبلا غرانا (Tabla Gharanas)
اونها مسئول توسعه و گسترش انواع بولهای جدید، تکنیکهای مشخص برای اجرا، سبکهای آهنگسازی و ساختارهای ریتم هستن. غرناها به عنوان ابزاری برای حفظ این سبکها بین نوازندههای مختلف طبلا در نسلهای مختلف عمل میکردن. اولین چیزی که از نظر تاریخی در مورد غرنا ثبت شده به اوایل قرن هجده بر میگرده. غرنا دلهی (Delhi gharana) به عنوان قدیمیترین سنت طبلای سنتی در نظر گرفته میشه. دانشآموزهای اون، مسئول تربیت غرناهای دیگه بودن. هر کدوم از این غرناها شامل تعدادی نوازندهی حرفهای و استاد میشد. اونها از لقبهای افتخاری پندیت (Pandit) و اوستاد (Ustad) به ترتیب برای نوازندههای طبلای هندو و مسلمان استفاده میکردن. در دورههای اخیر به دلیل مدرن شدن و در دسترس بودن امکانت مختلف برای سفر راحت، مرزهای بین غارناها کاهش پیدا کرده.
غارناهای مختلف در طبلا:
غرنا دلهی (Delhi Gharana)
غرنا لوکنو (Lucknow Gharana)
غرنا اجرادا (Ajrada Gharana)
غرنا فروخآباد (Farukhabad Gharana)
غرنا بنارس (Benares Gharana)
غرنا پنجاب (Punjab Gharana)
کایدا
کایدا (Kayda) یه نوعی از آهنگسازی برای طبلا است. برای طبلا انواع آهنگسازیهای مختلفی وجود داره که هم به صورت ثابت (از پیش ساخته) و هم به صورت بداهه پردازی میتونن باشن. یه بخش ریتمیک یا تم معرفی میشه که به عنوان اساس و پایهای برای بداههپردازی یا آهنگسازی مورد استفاده قرار میگیره. کلمه کایدا از کلمهی قاعده در عربی گرفته شده و به معنی قانون یا سیستمی از قواعده. قوانین اجرای کایدا پیچیده اما کوتاه هستن؛ نوازنده حتما باید از بولهایی استفاده کنه که در تم اصلی هستن. به این تم اصلی موخ (Mukh) گفته میشه. شکل کایدا از از غرنا دلهی برای نوازندگی طبلا ناشی شده و سه نقش اساسی و بسیار مهم رو برای نوازندههای طبلا ایفا میکنه. از طبلای دایان و بایان در یه شکل هماهنگ برای به وجود اوردن کایدا استفاده میشه. کایدا میتونه با هر طبلایی نواخته بشه. اما بدونین که در غرناهایی مثل دردا (Dadra)، لاگیس (laggis) اجرا میشه نه کایدا. هر غرنایی کایدای مربوط به خودش رو داره.
ساختار اساسی یه کایدا:
موخ (Mukh) – یه بول اصلی که به اون موخ گفته میشه که به معنی صورت خاصی از یه نوع کایدا است.
دوهارا (Dohara) – دوهارا تکرار سه بار موخ است. خود کلمهی دوهارا به معنی تکرار کردنه و در هندی در واقع به اون دوهارانا میگن.
ادها دوهارا (Adha Dohara) – ادها دوهارا تکرار بول اول موخ است.
ویشرام (Vishram): کلمهی ویشرام به معنی استراحت کردنه و همون طوری که از معنی اون میشه حدس زد برای اینه که یه مکث صورت بگیره.
ادها ویشرام (Adha Vishram): این اصطلاح وقتی به کار برده میشه به معنی تکرار یه مکثه. یعنی تکرار همون مکثی که توی ویشرام بوده.
پالتا (Palta) – انواع مختلفی از بولها و ضربههای متفاوت رو که در موخ وجود دارن، پالتا میگن. پالتا بخشی از کل کایدا است. اینکه پالتا یه بخشه به این معنیه که مثل موخ، دوهارا، ادها دوهارا، ویشرام، ادها ویشرام تکرار نمیشه یا نمیتونه که تکرار بشه. بنابراین هیچ نسخهی دومی از 4 تا وجود نداره و هر کدوم از اونها فقط یه بار اجرا میشن، اما همونطور که گفتیم پالتای یه بخش میتونن به هم بپیوندن و با کنار هم قرار دادن بولهای مختلف، پالتاهای خیلی زیادی میتونه به وجود بیاد.
تیتای (Tithai) – به عبارت موسیقی یا آوازی که برای رسیدن به سام سه بار تکرار میشه، تیتای میگن. برای مثال، قسمت آخر موخ سه بار تکرار میشه و بعد از اون یه کایدای خاص تموم می شه.
برای خرید طبلا کلیک کنید
تشکر از معلومات شما
زنده باشید