برای خرید کالیمبا کلیک کنید
20 آبان 1399
"درباره کالیمبا بخونید"
كاليمبا، نمونهی مدرن يه ساز آفريقايی به اسم مبيرا (Mbira) ست كه همه برای تك نوازی و هم برای همراهی با خواننده، رقصنده و نوازندههای ديگه ازش استفاده میشه. توی آفريقا، هر اجتماع فرهنگی اسمهای خودش رو برای سازها داره. مبيرا يكی از نمونههای خيلی پيشرفتهی ساز سنتی لاملفون (lamellophone) ست. اين ساز رو توی كدوی خالی شده میگذاشتن و بعد مینواختن تا صداش تقويت بشه و يه وزوز هم به صداش اضافه بشه. بيشتر از 100 مدل مختلف از ساز سنتی لاملفون وجود داره و هر كدوم كوك، نت بندی و اسم خاص خودشون رو دارن و تا حدود 50 سال پيش خارج از قارهی آفريقا هيچكس اونها رو نساخته بود و باهاشون اجرا نكرده بود. توی آمريكا (و احتمالا تمام دنيا غير از آفريقا) امروز به اين سازها پيانوی انگشتی يا كاليمبا میگن و معمولا توی گام غربی دو، می، ر كوك شدن اما نهايتا ريشهی خاص و كاملا و آفريقایی دارن.
كاليمبا چيزی بين 1300 تا 3000 سال سن داره و اين بستگی به اين داره كه شما به چی كاليمبا بگين. باور بر اينه كه كاليمبا به طور كاملا مستقل توی دوتا مكان و توی دو تا زمان مختلف توی آفريقا اختراع شد. تحقيقاتی كه در مورد دو تا ساز زايلوفون (xylophone) و كاليمبا شده، نشون میده كه احتمالا كاليمبا به عنوان يه جور زايلفون قابل حمل اختراع شده. زايلوفون توسط دو تا نوازنده نواخته میشد كه در جهت مخالف هم مینشستن و يه الگو رو مینواختن؛ اما با كالميبا، يه نفر میتونست اون الگوها رو اجرا كنه.
تفاوت نوازندگی زايلوفون و كاليمبا
زايلوفون بايد توسط دو نفر نواخته میشد اما با كاليمبا يك نفر میتونست همون الگوها رو اجرا كنه.
تصوير سمت راست از مبيرا (شبيه به كاليمبا) و سمت چپ مربوط به زايلوفون.
كوك و نتبندی كه كاليمبا داره، ممكنه چيزی حدود 500 سال قدمت داشته باشه.
اولين اسنادی اروپایی كه به كاليمبا اشاره كردن، مربوط به حوالی 1570 و يه جهانگرد پرتغالی هستن و اون زمانی بوده كه كاليمباهای فلزی توی تمام قارهی آفريقا پخش شده بودن و ازشون استفاده میشد؛ بنابراين اولين ساز كاليمبا مانند، خيلی قبلتر از اينها توی آفريقا ساخته شده بود. باستانشناسها دندانههایی از مبيرا پيدا كردن كه قدمت اونها به 1000 سال میرسيده.
مدارك نشون میده كه بردههای آفريقایی توی برزيل اواخر دههی 1700 از كاليمبا استفاده میكردن اما تا حدود سالهای 1900 اين ساز توی آمريكای جنوبی ناپديد شد.
كاليمبای چوبی كه نوازنده همزمان با نواختنش در حال رقصيدن هم هست.
موزامبيك – 1723
ديويد ليوينگستون (David Livingstone) قبل از سال 1856 اسنادی رو مربوط به سانسا (Sansa) و مبيرا ثبت كرده.
توي سال 1872، كارل مانش (Carl Mauch) نتبندی و كوك مبيرا شونا (Shona Mbira) رو ثبت كرده.
مبيرا شونا (Shona Mbira)
زمانی كه اندرو تريسی (AndrewTracey) حدود نود سال بعد كوك مبيرا رو ثبت كرد؛ اين ساز تكامل پيدا كرده بود.
اواخر دههی 1890 كاليمباها توی موزههای اروپايي وجود داشتن و ديده میشدن؛ اما اين سازها خوب مطالعه و بررسی نشده بودن و چندان توجهی به اونها نمیشد. مطالعهی درست اونها تا سال 1998 و توسط گرهارد كوبيك (Gerhard Kubik) اتفاق نيافتاد.
در آخر پذيرش اين كه كاليمبا واقعا يه ساز موسيقيايي آروم آروم توی قرن بيستم توسط مردم اتفاق افتاد و شايد تاثيرگذارترين آدم در رابطه با اين موضوع، كسی بود به اسم دكتر هيو تريسي.
هيو تريسی (Hugh Tracey) يه مرد انگليسی بود كه عاشق موسيقی مبيرا شد و توی سال 1929 شروع به ضبط اون كرد. اون بودجهی زيادی رو صرف اين كرد كه سالهای 1952 تا 1957 سرتاسر آفريقا رو بگرده و اين موسيقی رو ضبط كنه. توی 1954 تريسی كتابخونهی بين المللی موسيقی آفريقایی (International Library of African Music) رو تاسيس كرد تا آرشيوی از هزاران ساعت موسيقی كه ضبط كرده بود، درست كنه. تريسی يه مدت كوتاه بعد از اين كه كتابخونهی بين الملی موسيقی آفريقایی رو راه اندازی كرد؛ شروع به ساختن كاليمباهای با كيفيت برای صادر كردن به اروپا و آمريكا كرد. توی مدت زمان چند سال، چند ده سازندهی مختلف كاليمبا توی جاهای مختلف دنيا پيدا شدن. توی اسنادی كه دكتر تريسي ثبت كرده، بيشتر از صد مدل مختلف كاليمبا وجود داره. اساسا هر كدوم از آدمایی كه با كاليمبا برخورد كردن، توی كوك و نحوه استفاده ازش تغييراتی به وجود آوردن تا اون رو با فرهنگشون تطبيق بدن.
يكی از اين صد مدل كاليمبا، ساز مبيرا ست كه از نظر فرهنگی برای مردم شونا توی زيمباوه، خيلی ساز مهميه. مردم شونا معتقدن كه مبيرا رو خدا به انسان داده و صدای مبيرا، روح اجدادمون رو جذب میكنه. اكثر مذاهب سنتی كه توی آفريقا وجود داشتن با پرستش ارواح نياكان همراه بودن. مردم شونا معتقد بودن كه اونها بايد با روح درگذشتگانشون ارتباط خوبی داشته باشن؛ اگر نه ممكنه دنيا در معرض يه فاجعه قرار بگيره. زمان هایی كه مراسم مذهبی به اسم بيرا (bira) برگذار می كردن و فكر میكردن كه روحی توی بدن يه مديوم ساكن شده، برای اون روح با مبيرا آهنگ مورد علاقهش رو اجرا میكردن.
همون طور كه مردم آفريقا كاليمبا رو با فرهنگ خودشون تطبيق میدادن؛ هيو تريسی هم همين كار رو كرد. ترسی اواخر دههی 1950 شروع به ساخت كاليمباهای خودش كرد و برای اونها از گام غربی "دو، رِ، می" استفاده كرد.
توی دههی 1960 كاليمبا روی يه صحنهی جهانی پا گذاشت. پسرهای تريسی به اسم اندرو و پل يه موزيكال به اسم يه كم صبر كن (Wait a Minim) ساختن كه به برادوی (Broadway) رفت وبعد از اون برای هفت سال توی جاهای مختلف دنيا اجرا شد.
اساسا سفيد پوستها بودن كه موسيقی آفريقایی رو به مردم سرتاسر دنيا معرفی كردن. چون يه جورایی مردم آماده نبودن تا ببينن كه سياه پوستهای آفريقایی موسيقی خودشون رو اجرا میكنن و به اون گوش كنن. در واقع اين چيزيه كه توی تاريخچهی كاليمبا مشكل داره. اين سازها با خلاقيت و روح سياه پوست های آفريقایی خلق شدن؛ اما تقريبا تمام چيزی كه ما از كاليمبا میدونيم از طريق سفيد پوستهایی كه شيفتهی اين ساز شده بودن، به ما رسيده. توی دههی 1970 آفريقايي – آمريكاییها، دوباره كاليمبا رو كشف كردن و ازش استفاده كردن تا بتونن دوباره با ميراث فرهنگ آفريقايي خودشون كه با آوردنشون از آفريقا و به بردگی كشيدنشون، ازشون دزديده شده بود ارتباط برقرار كنن.
موريس وايت (Maurice White) درحال نواختن كاليمبا
توی اجرا با گروهش زمين، باد و آتش (Earth, Wind and Fire)
در همين زمان توی آفريقا، نوازندههای مبيرا موسيقی خودشون رو با موسيقی مدرن تطبيق دادن. اونها گاهی به موسيقی سنتي خودشون گيتار الكتريك و درام مدرن رو اضافه میكردن.
با اين كه كاليمبا يه ساز با ريشههای آفريقاييه، به خوبی تونسته به حيات خودش در همه جای دنيا ادامه بده و با ابداعات جديد رو به جلو حركت كنه و حالا جدای از ريشههای آفريقاییش ديگه جزئی از ميراث بشر به حساب مياد. با همهی اين احوال اما تاريخچهی ساز كاليمبا خيلی گنگ و مبهمه؛ برای اين كه ما نمیدونيم كی كاليمبا رو اختراع كرده، چه كسانی اون رو مینواختن، تمام پيشرفتها و ابدعاتی كه در طول تاريخ اتفاق افتاده به دست چه كسانی بوده. اما در هر صورت اون حالا بخشی از فرهنگ موسيقی مدرن شده.
هيو تريسی علاوه بر هزاران قطعهی موسيقیای كه توی آفريقا ضبط كرد؛ يك كتاب هم از فرهنگ آفريقایی كه دستاورد سفرهاش هست رو به جا گذاشته. توی اين كتاب اون قصههای آفريقایی مختلفی روكه توی سفرهاش شنيده بود رو يه جا جمع كرده.
مواجههی كاليمبا با فرهنگ پاپ:
اگه موسيقی Wait a Minim توی برادوی اجرا نمیشد و موريس وايت از گروهEarth, Wind و and Fire با اجرا با كاليمبای الكترونيكی همه رو شگفت زده نمیكرد، احتمالا كاليمبا اينقدر محبوب نمیشد. توی دههی 1960 دنيا انفجاری از تنوع كاليمبا رو تجربه كرد. خيلی زود يه مدل كاليمبای بزرگتر با عمق بيشتر كه بهش كاليمبای آلتو (Alto Kalimba) میگفتن طراحی شد و بعد از اون يه مدل كاليمبای تريبل با اسم سلست تريبل (Celeste Treble) توی بازار اومد. اين چند مدل كاليمبا خيلی توی دنيا تاثيرگذار بودن و معروف شدن. اوايلی كه كاليمبای تريبل عرضه شد؛ به شدت از مدلهای ديگه محبوبتر شد. اما توی سالهای اخير كالميبای آلتو خيلی محبوبتر بوده. ممكنه دليلش اين باشه كه از كاليمبای تريبل بزرگتره و به همين خاطر فاصلهی بين دندانههاش بيشتره، صدای با احساستری داره و كوك كردنش با نت سل زير و بم راحتتره.
توی سال 1961، پسرهای هيو تريسی، اندرو (سمت چپ تصوير با گيتار) و پل (نفر وسط كه كاليمبا مینوازه) همراه با جرمی تيلور (سمت راست تصوير)، يه نمايش انتقادی موزيكال درست كردن و خودشون اون رو توی آفريقای جنوبی اجرا كردن. توی اين اجرا اونها از تفسيرهای فرهنگی و سياسی با موسيقی و رقص فولكلور تمام دنيا استفاده كردن و البته تمركز اصليشون روی آفريقا بود. سال بعد اون ها يه نمايش ديگه آماده كردن كه كيفيت بالاتری داشت و اسم اين نمايش يه كم صبر كن (Wait a Minim!) بود. اين اجرا هم برای اولين بار توی ژوهانسبورگ روی صحنه رفت و بعد از اين كه با اين اجرا شهرتی به دست آوردن به شهرهای مهم و بزرگی مثل پاريس، لندن و نيويورك رفتن و نمايش رو اجرا كردن. توی اين اجرا كاليمبا نقش مهمی داشت و اجرای اون توی سراسر دنيا و برای هزاران مخاطب باعث شد كه اين ساز كاملا شناخته بشه.
توی سال 1973، تاج محل (Taj Mahal) با كاليمبای آلتوی هيو تريسی توی كنسرت مخصوص PBS اجرا كرد و توی سال 1973 توی برنامهی فيليپ ويلسون (Flip Wilson) در مقابل بينندههای خيلی زيادی كاليمبا نواخت و حالا همه میخواستن يه كاليمبا داشته باشن.
اجرای ژانويهی سال 1973 تاج محل
توی برنامهی فيليپ ويلسون
توي 1973، موريس وايت با گروهش آهنگ شيطان (Evil) رو اجرا كردن و توی اين آهنگ موريس وايت كاليمبا تريبل مینواخت. استفاده از كاليمبا توی سال 1974 ادامه پيدا كرد و اونها داستان كاليمبا (Kalimba Story) كه شامل نه قطعه توی سبكهای فانك (funk)، سول (soul) و آر اند بی (R&B) بود رو توی كنسرتهای خيلی شلوغی هم اجرا كردن و توی اين قطعات ساز كاليمبا مركز توجه اصلی بود و باعث بيشتر شدن محبوبيت كاليمبا شد. موريس وايت از اولين كسایی بود كه با كاليمبا دست به تجربه های جديد زد. اون كوك كاليمبای هيو ترسی رو تغيير داد و كاليمبای تريبل رو به گام پنتاتونيك (pentatonic) برد و چند جفت نت به سمت ديگهی كاليمبا اضافه كرد و اينها بهش اين اجازه رو میداد تا نتها رو به صورت تريل (trill) اجرا كنه.
کوك كاليمبای هيو تريسی
وايت در اصل از سان را (Sun Ra) و فيل كوهرن (Phil Cohran) الهام گرفته بود تا به اين شكل كوك كاليمبا رو تغيير بده. صدای جديد كاليمبا توی موسيقی پاپ خيلی مورد توجه مردم قرار گرفت و باعث اين شد كه افراد زيادی شروع به يادگيری و نواختن كاليمبا بكنن.
توی عكس بالا سمت چپ، الگوی نتهای يه كاليمبا با كوك سل ماژور رو میبينيم. سه مورد ديگه از ابداعات موريس وايت توی كوك كاليمبا هستن. بالا سمت راست و پايين سمت چپ، سل ماژور پنتاتونيك و پايين سمت راست لا مينور پنتاتونيكه.
خريد كاليمبا:
توی اين قسمت ما سعی میكنيم ويژگیهای مختلف كاليمباهای معمول رو بررسی كنيم تا به شما كمك كنيم تا تصميم بگيرين كدوم انتخاب مناسبی برای شما میتونه باشه.
ممكنه بپرسين "بهترين كاليمبا كدومه؟" و جوابش اينه كه "كاليمبایی كه شما از نواختنش لذت میبرين." ترجيحاتی وجود داره اما سليقه مهمترين چيزه. نياز و خواستهی هركسی از ساز میتونه متفاوت باشه.
يه نكته كه شايد مهم باشه اينه كه ما به طور كلی از كلمهی كاليمبا برای اشاره به تمام سازهای مشابه اين دسته مثل كاليمبا، مبيرا و سانسولا (sansula) استفاده می كنيم. گرچه معمولا اين اصطلاحات به جای هم به كار میرن اما از نظر تكنيكی اين سازها با هم تفاوت دارن و اين كه به جای هم به كارشون ببريم غلطه. اما اينجا برای اين كه كار رو برای مبتدی ها سادهتر كنيم؛ فقط از كلمهی كاليمبا استفاده میكنيم.
اولين سوالاتی كه شما بايد از خودتون بپرسين "چرا؟" و "با چه هدفی؟" ست. جواب اين سوال مهمه، چون برای گرفتن هر تصميمی از اين جا به بعد بهتون كمك میكنه. خب حالا شما چرا میخوايد كاليمبا بنوازين؟ اينجا چندتا دليل به شما می ديم:
ياد گرفتنش آسونه
صداش رو دوست دارين
برای مديتيشن و ريلكس كردن
برای اجرای آهنگهایی كه شنيدين*
به طور كلی به موسيقی علاقه دارين
توی ويديوهای شبكههای اجتماعی ديدين
به فرهنگهای مختلف علاقه دارين
برای این كه ذهنتون رو فعال و جوون نگه دارين
*اگه دوست دارين كه آهنگهای معروف رو اجرا كنين (آهنگ های شناخته شدهی شرقی يا غربی) قسمت كوك ساز رو با دقت بخونين.
كوك: يكی از اولين چيزایی كه بايد در موردش تصميم بگيرين اينه كه می خوايين كاليمباتون چه كوكی داشته باشه. اين موضوع دوبخش داره.
اول مهمترين نكته سبكه. اگه شما میخوايد آهنگهای آشنایی كه شنيدين رو اجرا كنين، بايد يكی از اونهایی رو بگيرين كه كوك دياتونيك دارن.
برای اين كه كلمهی دياتونيك سردرگمتون نكنه؛ يه توضيح كوتاه با توجه به اين عكس براتون میديم. بيشتر آهنگ ها و آلات موسيقی غربی حداقل توی چند صد سال گذشته، از گام كروماتيك استفاده كردن. با در نظر گرفتن هر دو كليد سفيد و سياه، توی هر اكتاو، دوازده تا نت وجود داره (از C تا B) كه هفت تا از اون ها سفيد و پنج تا سياهه. نتها با توجه به كليدی كه داده میشه، تغيير میكنن. اما برای ساده كردن موضوع، اين جوری در نظر بگيرين كه توی گام دياتونيك، شما فقط هفت تا كليد سفيد پيانو رو دارين. (در حقيقت اين جوريه كه اكثر كاليمباهای مدرن طراحی و ساخته میشن!) خب پس توی هر اكتاو سه تا كليد هست كه فاصلهی بين همشون يكسان نيست. بين می و فا نيم پرده فاصله ست و همين طور هم بين سی و دو. (كوك دياتونيك الگويی به اين شكل داره: پرده، پرده، نيم پرده، پرده، پرده، پرده، نيم پرده)
از اونجایی كه كاليمبا چيزی معادل كليدهای سياه پيانو نداره،پس هر آهنگی رو نميشه باهاش اجرا كرد، اما به هرحال هر سازی تنظيم خاص خودش و محدوديتهای خودش رو داره. البته باز هم آهنگهای خيلی زيادی رو میتونين با كاليمبا اجرا كنين.
چطور بفهميم كه كدوم رو بخريم؟
به طور كلی اگه كاليمبایی پيدا كردين كه ازش خوشتون می اومد و توی ليست پايين بود، میتونين مطمئن باشين كه يه كاليمبای دياتونيكه:
كوك لا (A)
کوك سی (B)
كوك دو (C)
كوك رِ (D)
کوك می (E)
كوك فا (F)
کوك سل (G)
معمولترين كوك، كوك دو است كه میشه گفت يه جورایی تبديل به يه استاندارد جهانی شده. بعد از اون كوك سی و سل معمولترينها هستن.
يكی از كاليمباهایی كه به نظر دياتونيك ميان اما دياتونيك نيستن، كاليمبای 9 كليدی از مينل (Mienl) ست كه يه كاليمبای زيبا و گرونه. اين كاليمبا گفته میشه كه كوكش لا مينوره، اما به هر حال هرچی كه هست نتها تطبيق پيدا نمیكنن و نمیشه با اون آهنگ های معروف رو اجرا كرد، اما برای ريلكسيشن خوبه.
کالیمبای 9 كليدی مينل
این نوع كاليمباها برای اجرای آهنگهای رايج مناسب نيستن.
يكی از الگوی نتها و كوكهایی كه يه كاليمبای 9 كليدی میتونه داشته باشه. تصوير بالا از كوك می است.
يكی از مشكلاتی كه گاهی پيش مياد اينه كه فروشندهها نتهای كاليمبا رو به ترتيب مینويسن تا شما مطمئن شين كه همون چيزی كه میخوايد رو میخرين، اما معمولا شيوهای كه اين كار رو انجام میدن بيشتر باعث گيج شدن میشه. برای مثال، نمونهی پايين يه نمونه از سايت آمازونه.
كوك دو استاندارد بين المللی. 17 كليد/نتها: 1 (رِ)، 2 (سی)، 3 (سل)، 4 (می)، 5 (دو5)، 6 (لا)، 7 (فا)، 8 (رِ)، 9 (دو4)، 10 (می)، 11 (سل)، 12 (سی)، 13 (رِ)، 14 (فا)، 15 (لا)، 16 (دو6)، 17 (می). عددهای توی پرانتز اكتاو رو نشون میدن كه فعلا لازم نيست نگرانش باشين.
چيزی كه در واقع اونا سعی دارن بگن، اينه:
دياگرام دندانههای كاليمبای كوك دو
كوك كاليمبا طبق كليد دو ماژوره.
چيزی كه شمار 9، دو4 نوشته شده، پايينترين دندانه وسطه
کالیمبایی مربوط به آفريقا
كاليمبا و اكثر سازهای ديگه مثل مبيرا كه توی آفريقا توليد میشن، كوك و الگوی نتهای متفاوتی با مدلهای شرقی و غربی دارن برای همين شما ممكنه بتونين آهنگهای آشنا رو باهاشون اجرا كنين و ممكن هم هست كه نتونين.
این ساز توسط يه سازنده ساز توی بالی ساخته شده و مشابه اين ساز، مدلهایی هم توی اندونزی ساخته میشه. اين ساز هيچ كوك مشخصی نداره و گاهی فقط به عنوان يه شي زينتی ساخته میشه. با اين نمونهها شما نمیتونين آهنگهایی كه زياد به گوشتون خورده رو اجرا كنين مگر اينكه قبل از اون تمام نتها رو با ساز تطبيق بدين.
كاليمباهایی كه كوك متفاوتی دارن، مثل نمونههایی كه بالا گفتيم؛ مشكلی ندارن. در واقع اونا برای هدف متفاوتی از اجرای موسيقی غربی ساخته شدن و برای همين هم كوك متفاوتی دارن و خب اگر شما میخواين كه آهنگهای رايج رو با كاليمبا اجرا كنين بايد يه دونه با كوك دياتونيك بخرين.
اگه به يه كاليمبا با كوك كروماتيك فكر میكنين بايد بگم كه اين مدل كاليمبا هم توليد میشه. اما كاليمباهایی كه میشه گفت كليدهای سياه پيانو رو هم دارن، مدلهای خيلی محدودی هستن. يكی از كاليمباهای هيو تريسی كه نتهای فلت رو پشتش داره و قيمتش حدود 160 دلاره. اين مدلها به نسبت گرونتر هستن. غير اين اين مدل اكثر كاليمباهای ديگهای كه كروماتيك هستن، از نظر سرهم بندی ظاهريشون شبيه به پيانو هستن و قسمتی حدود 1000 دلار دارن.
كاليمبا با كوك كروماتيك – تصوير دستها كنار ساز نشون میده كه از نظر ابعاد با كاليمباهای معمولی چه تفاوتی داره.
كاليمبا كروماتيك آلتو
با شيوهی هيو تريسی
سمت راست، پشت كاليمبا كه نتهای فلت رو داره.
سمت چپ، جلوی كاليمبا كه نت/ های طبيعی رو داره.
دندانهها: مثل دندانههای چنگال، دندانه به قسمتهای فلزی كاليمبا گفته میشه كه شما با زخمه زدن به اونها صدا توليد میكنين.
معمولا در مورد اونها توضيح زيادی داده نمیشه ما تاثير زيادی روی صدایی كه كاليمبا توليد میكنه دارن.
جنس: دندانههای كاليمبا میتونن از جنس فلزات مختلفی ساخته بشن. معمولترين اونها تركيبات مختلفی از استيل هستن. (بعضی جاها فقط اشاره میكنن كه از جنس فلز، كه خب اطلاعات زيادی به شما نمیده!) خيلی از كاليمباها توی كشورهای مختلف ساخته میشن (مثل چين) و قسمتهای مختلفشون، ممكنه توی كشورهای ديگه ساخته بشه (مثلا آلمان) و ممكنه به همين خاطر باشه كه مشخصاتشون خيلی دقيق نيست. برای مثال اصطلاح "كانی" به فلز خام اشاره میكنه؛ خيلی معموله كه برای كاليمبا بنويسن "كانی استيل" يا "كانی فلزی". استيل به خودی خودش يه آلياژه (تركيب كربن و آهن) و به همين دليل اصلا نمیتونه به صورت خام وجود داشته باشه. پايين رايج ترين موادی كه برای ساخت دندانههای كاليمبا استفاده میشه رو ليست كرديم.
1) فلزات بازيافت شده
2) فولاد فنر (Spring Steel)
3) فولاد ضد زنگ (Stainless Steel)
4) فولاد كربن/ كانی فلزی/ فولاد معدنی و…*
*بر خلاف سه مورد اول كه معانی مشخصی دارن و شما دقيقا میدونين كه منظور چيه و چه چيزی رو دارين میخرين؛ مورد چهارم اصطلاحاتی هستن كه هيچ معنی دقيقی ندارن و در واقع جنس اونها میتونه هر چيزی باشه و خيلی وقتها اين اصطلاحات به راحتی به حای هم به كار میرن.
دندانههای آلياژ آلمينيوم: با اين كه زياد معمول نيستن اما باز هم هستن سازهایی كه دندانههاشون از اين جنس ساخته میشه. آلمينيوم فلز خيلی نرمتری نسبت به فولاده.
هر كدوم از اين فلزات ويژگی های متفاوتی دارن كه باع میشه صدا، ولوم و تناليتهی متفاوتی ايجاد كنن و همين طور راحت بودن نوازندگی باهاشون هم متفاوته.
دندانههای فولاد فنر
معمولا گرون نيستن و بيشتر توی گذشته از اونها استفاده میشد.
رنگشون خاكستريه و نواختن باهاشون راحته.
صدای گرفته و نسبتا بلندی توليد میكنن.
رزونانس خوبی هم دارن.
دندانههای استيل ضد زنگ
معمولا گرون نيستن، رنگ نقرهای دارن و نواختن باهاشون آسونه.
صدای حلبی مانندی دارن و ولوم صدایی كه توليد میكنن بلند نيست.
رزونانسشون هم ضعيف تا متوسطه.
دندانههای فولاد روكش شده
رنگ نقرهای روشن كه احتمالا به خاطر روكش از جنس كرومه.
صدای شفاف و بلندی دارن و برای نواختنشون فشار متوسطی لازمه.
رزونانسشون هم متوسط تا خوبه.
دندانههای فولاد بدون روكش
رنگشون اطلسيه و نرمتر هستن.
برای نواختنشون فشار متوسطی لازمه.
صدای زنگدار و شفافی دارن و بلندی صداشون متوسطه.
رزونانس خوبی هم دارن.
فاصله: به علاوهی جنس دندانهها بايد به فاصلهی بين اونها هم توجه كنين. دندانههایی كه فاصلهی كمی از هم دارن؛ برای كسایی كه انگشتای بزرگی دارن مناسب نيستن و نواختن ساز ممكنه براشون خيلی سخت بشه. اين مدلها بيشتر برای بچه ها خوبن يا كسایی كه انگشتهای خيلی باريكی دارن. البته اگه دندانهها خيلی با هم فاصله داشته باشن ممكنه اجرا كردن آكوردها سخت بشه.
دندانههای با فاصلهی كم
برای مبتدیها كار با اين مدلها كمی سختتره.
اجرای آكورد باهاشون راحتتر و نرمتره.
كمتر به ناخنها آسيب میزنن.
دندانهها با فاصلهی زياد
نواختنش برای مبتدیها سادهتره.
اجرای آكوردها با اين نمونهها كمی سختتره.
اگه فاصلهی دندانه ها از اين بيشتر باشه، اجرای آكورد با اونها واقعا سخت میشه.
تعداد دندانهها: اكثر كاليمباهایی كه امروز ساخته میشه و به فروش میرسن، 17 تا دندانه دارن. بعضیها هم مثل مدل هيو تريسی با 15 تا دندانه توليد میشن و مدلهایديگه هم هستن كه با 12، 10، 9 و حتی 7 تا دندانه توليد میشن و تنوع در اين مورد خيلی زياده و تقريبا شما میتونين يه كاليمبا با هر تعداد دندانه كه میخواين بخرين.
بين كاليمبای 15 و 17 دندانهای تفاوت چندانی وجود نداره. اون دو تا دندانهی اضافه به ندرت استفاده میشن. اما به هر حال خوبه كه باشن چون برای بعضی قطعهها ممكنه بهشون نياز پيدا كنين.
بعضی افراد ترجيح میدن كاليمبا با 10 تا دندانه بخرن، معمولا به دو دليل؛ اول برای حل مشكل فاصلهی بين دندانهها و دوم برای اين كه فكر میكنن نواختنش برای مبتدیها سادهتره. مورد اول میتونه مفيد باشه ولی در مورد دوم، تصور اشتباهيه كه كمتر بودن تعداد دندانهها كار رو برای مبتدیها آسونتر میكنه. بهش مثل پيانو نگاه كنين، آيا واقعا يه پيانو با كليد كمتر نوازندگیرو سادهتر میكنه؟! در واقع داشتن كليدهای بيشتر به ما حق انتخاب بيشتری میده و توی تكنيكی كه شما لازم دارين، اساسا تغييری ايجاد نمیكنه.
كالميباهایی كه كليدهای كمتری دارن مثلا هفت يا هشت كليد؛ برای اجرای آهنگهایی كه میشناسيم به كار نمیرن و معمولا برای ريكلسيشن خوبن.
سبكهای كاليمبا:
بعضی ها به جذاب و گيرا بودن كاليمبا اشاره میكنن و ميگن كه افراد خيلی راحت به سمت اين ساز جذب میشن و از صدا و نواختن اون لذت میبرن. اما به هر حال يه سری ملاحظات نسبت به سبك ساخته شدن كاليمبا بايد در نظر گفته بشه چون تاثير زيادی روی صدا و اجرای اون دارن.
بدنهی يك تكه يا بدنهی دارای سوراخ صدا : وقتی به كاليمباهای مختلف نگاه كنين يكی از اولين چيزهایی كه احتمالا توجهتون رو جلب میكنه اينه كه بعضی از اونها بدنهی يك تكهای دارن در حالی كه بعضیهای ديگه يه سوراخ صدا يا رزوناتور (resonator box) دارن.
کالیمبا با بدنهی يك تكه (solid-body)
كاليمبا با سوراخ صدا
كاليمباهایی كه سوراخ صدا دارن صدای بلندتری توليد میكنن مخصوصا برای نتهای بمتر(به طور كلی كاليمبا خيلی ساز كم سر و صدایه و باز هم اون قدرها صداش بلند نمیشه). اونهایی كه بدنهی يك تكهای دارن معمولا صدای آرومتری دارن، اما ولوم صدای نتهای زير و بم توی اونها تقريبا يكسانه. (توی بعضی از مدلهایی كه سوراخ صدا دارن، نتهای زير عملا صداشون از بين میره!)
اونهایی كه بدنهی يك تكهای دارن به خاطر اين كه چوب كمتری توی ساختشون به كار رفته وزن كمتری دارن و اندازهشون هم كوچكتره.
كاليمباهایی كه رزوناتور دارن؛ صدایی شبيه به صدای گريهی بچه توی صداشون هست و اگه سوراخهای پشت ساز رو بپوشونين، میتونين اين صدا رو تشديد كنين. به طور كلی اين نوع كاليمباها تزئينات بيشتری دارن و معمولا جلا داده شدن و صيقل خوردن و سطح صاف و نرمتری دارن كه میتونه برای كسایی كه حساسن، مهم باشه.
شكلهای مختلف كاليمباهای دارای رزوناتور: بدنهی اكثر كاليمباهای اين مدل شكل ظريف ذوزنقهای داره و توی بعضی مدلها هم كمی تغيير ايجاد شده تا جا گذاری دست راحتتر بشه و بعضی از اونها هم توی شكلها بامزه و جالب توليد میشن.
شکل استاندارد و معمول كاليمباهای دارای سوراخ صدا
کالیمبا با شكل خرس!
اندازهی اين كاليمبا كوچكتره و دندانههاش به هم نزديكترن اما صدای خوب و قابل قبولی داره.
دوتا تيكه از جنس سيليكون به اين كاليمبا اضافه شده تا شكل اون رو شبيه به خرگوش كنه!
ظاهر فانتزی و بامزهای داره و خود كاليمبا كاملا گرده.
كاليمباهایی كه بدنهی يك تكهای دارن، توی شكلهایمختلف (تقريبا هر شكلی كه به ذهنتون برسه) توليد میشن و البته خيلیاز اونها هم طوری طراحی می شن تا ارگونوميكتر باشن.
كاليمبا با بدنهی يك تكه و طراحی ارگونوميك
كاليمباها با شكل ساعت شنی از مدلهایی هستن كه روز به روز بيشتر محبوب میشن.
كاليمباهای نيم كرهای/ سهمی شكل: درسته از نظر فنی جز همون دستهی رزوناتوردارها قرار میگيرن اما به خاطر ساختار متفاوتی كه دارن لازمه جداگانه بهشون اشاره كنيم. اين مدلها به نسبت صدای خيلی بلندتری توليد میكنن.
اين ساز توليد كمپانی كاتانيا (Catania) ست.
البته اين كمپانی ديگه فعال نيست، اما قبلا كاليمباهای دياتونيك نيم كرهای توليد میكرد.
الان پي?