برای خرید اسپیکر مانیتورینگ کلیک کنید
5 مرداد 1400
درباره اسپیکر مانیتورینگ بخونید
مانیتورهای استودیویی (Studio monitors) بلندگوهایی هستن که به طور خاص برای برنامههای تولید صدای حرفهای طراحی شدن؛ مثل: استودیوهای ضبط صدا، فیلمسازی، استودیوهای تلویزیونی، استودیوهای رادیویی و استودیوهای پروژهای یا خونگی که تولید صدای دقیق توی اونها خیلی مهمه. بین مهندسهای صدا، اصطلاح مانیتور به این معنیه که این بلندگو برای تولید پاسخهای فرکانس و فاز صاف (flat) یا خطی (linear)، به معنی صدای بدون باس و خام، در نظر گرفته شده است. به عبارت دیگه، حداقل تاکید یا عدم تاکید در فرکانسهای خاص رو به نمایش میذاره.
اسپیکر مانیتورینگ تولید کمپانی پرسنوس (PreSonus) – مدل: Eris E4.5 HD – این اسپیکر یه نمونه از اسپیکرهای اکتیو است.
این نوع بلندگو با تولید دقیق کیفیت تونال صدای (tonal qualities of the source audio) منبع رو به دست میده (بدون رنگ یا شفاف که مترادف هستن) و هیچ تغییر نسبی توی فرکانسهای خاص وجود نخواهد داشت به معنی عدم تحریف توی صدای مرحلهی استریو است. جدای از الزامات مرحلهی استریوی صوتی (stereo sound-stage)، یه پاسخ فاز خطی کمک میکنه تا پاسخهای تکانهای یا ایمپالسها (impulse response) کاملا مطابق با منبع اصلی صدا باقی بمونن و توی اونها هیچ اصلاح و تغییری صورت نگیره. زمانی که صحبت از مانیتور میشه خیلی از مواقع به طراحی نزدیک به میدان (near-field (compact or close-field)) اشاره داره. این یه اسپیکره که اون قدری کوچک هست که بشه اون رو روی یه پایه یا میز نزدیک به شنونده قرار داد، بنابراین صدایی که شنیده میشه، مستقیما از اسپیکر میاد نه برگشت صدا از دیوارها و سقف (در نتیجه طنین و رنگپردازی اتاق رو از صدای اصلی جدا میکنه). اسپیکرهای مانتیور ممکنه که بیشتر از یه نوع درایور (driver) داشته باشن به عنوان مثال یه توییتر (tweeter) و یه ووفر (woofer) یا برای مانیتور صداهایی با فرکانس پایین، مثل درام باس ممکنه از یه سابووفر (subwoofer) اضافه هم استفاده بشه.
توییتر یا اسپیکر تریبل (treble speaker) یه نوع خاص از اسپیکره که طراحی شده تا فرکانسهای صوتی زیر، معمولا از 2 کیلو هرتز تا 20 کیلو هرتز که معمولا بالاترین حد شنوایی انسان در نظر گرفته میشه، رو پخش کنه. توی تصویر یه بخش برش خورده از یه توییتر رو میبینین که لنز آکوستیک و شکل گنبدی هم داره. قسمتهایی که توی تصویر مشخص شدن، اینها هستن: 1. آهنربا (Magnet) 2. سیم پیچ صدا (Voice coil) 3. پرده یا غشا (Membrane) 4. تعلیق (Suspension).
توی این تصویر یه جفت ووفر یا اسپیکر باس (bass speake) رو میبینین. این یه اصطلاح فنیه که به بلندگوهایی که طراحی شدن تا صداهای با فرکانس پایین(به طور معمول از 50 هرتز تا 1000 هرتز) رو پخش کنن؛ اشاره میکنه. اسم اون از آوایی که توی انگلیسی به صدای پارس سگ داده میشه، یعنی ووف (woof) گرفته شده.
مانیتورهای استودیویی هم وجود دارن که برای استفاده وسط یا اطراف محیط طراحی شدن. اینها رو بیشتر توی محیطهای بررسی فیلم استفاده میکنن چون توی این موارد شبیه سازی یه جای بزرگ مثل سالن سینما مهمه. همچنین مانیتورهای استودیو از نظر فیزیکی از بلندگوهای های-فای (hi-fi) خونگی مقاومتر ساخته میشن. در حالی که اسپیکرهای های-فای خونگی اغلب فقط باید صداهای ضبط شدهی تجاری رو باز پخش کنن، مانیتورهای استودیو با بلندی صدای زیاد و صداهای ناگهانی که ممکنه توی استودیو زمان پخش میکس اتفاق افتاده باشن هم باید کنار بیان.
کاربرد
سازمانهای پخش و ضبط صدا از مهندسهای صدایی استفاده میکنن که بلندگوها رو برای ارزیابی زیبایی شناسانه و اینکه تعادلی بین میکس صدا و مسترینگ (mastering) به دست بیارن، به کار میگیرن تا به این وسیله بتونن به نتیجهی دلخواهی برسن که از اون برای برنامهی مورد نظرشون استفاده کنن.
این بلندگوها همین طور در بازههای مختلفی از پردازش صدا کاربرد دارن تا مهندسهای صدا بتونن اطمینان خاطر پیدا کنن که برنامه مشکلات فنیای مثل تحریف یا اعوجاج قابل شنیدن یا نویزهای پس زمینه نداره.
مهندس صدا ممکنه که از برنامهنویسیای استفاده کنه که توی تعداد زیادی از سیستمهای پخش شنوندههای معمولی صدای خوبی تولید میکنه (به عنوان مثال؛ صداهای با کیفیت، پخش بیکیفیت توی ساعتهای رادیویی (clock radios) و بوم باکسها (boom boxes)، سیستمهای مورد استفاده توی کلابها و توی استریوهای ماشین یا استریوهای خونگی). در حالی که بعضی از پخش کنندهها مثل بیبیسی معمولا به استفاده از مانیتورهایی با بالاترین کیفیت یا استاندارد عملی برای اجرا اعتقاد دارن؛ بعضی از مهندسهای صدا اعتقاد دارن تا برای نظارت باید از بلندگوهایی با کیفیت متوسط استفاده بشه تا نمایندهی نوعی از سیستمها باشه که در نهایت کاربرها از اون برای گوش دادن به برنامه استفاده میکنن و بنابراین برخی از اشکالات و نقصهایی که وجود داره، فقط با تجهیزات فنی خیلی با کیفیت قابل تشخیصه پس میشه از اونها صرف نظر کرد.
مانیتور صدای تولید کمپانی کوئستد (Quested) – مدل: HM412 – مانیتور اصلی، توی استودیوی 9000 از استودیوهای ضبط صدای پچرک (PatchWerk Recording Studios) است.
با این حال یه پخش کنندهی عمومی با موارد زندهی زیاد سر و کار داره و بیبیسی این اعتقاد رو داره که مانیتورهای استودیو باید تا حد ممکن توی پیشگیری از نقصهای ممکن آزاد باشن. البته گفته میشه که سیستمهای پخش صدای کم کیفیت توی زندگی واقعی اون قدر متفاوت هستن که جبران خطاهای هر سیستم خاص غیرممکنه. خطاهای فنی که توسط اپراتورهای صدا شنیده نمیشه، توسط بخش کوچکی از شنوندهها هم شنیده نمیشه. به علاوه ادعا میشه که به دلیل پیشرفتهای فنی در علم انتقال صدا، تجهیزات موجود توی استودیو که برنامه تولید میکنن باید عملکرد بالاتری نسبت به تجهیزاتی که برای پخش دوباره مورد استفاد قرار میگیرن، داشته باشن. در حقیقت اکثر استودیوهای حرفهای تولید صدا، مجموعهای از مانیتورها رو دارن که طیف وسیعی از سیستمهای پخش توی بازار رو در بر میگیرن. اینها میتونن شامل نمونههایی از یه اسپیکر بزرگ و گرون قیمت که توی سالن سینما مورد استفاده قرار میگیره، بلندگوهای های-فای خونگی، اسپیکرهای ماشین، سیستمهای موسیقی قابل حمل، اسپیکرهای کامپیوتر و هدفونهایی با کیفیتهای مختلف، باشن.
تقویت کردن صدا (Amplification): مانیتورهای استودیو ممکنه اکتیو (active) و دارای یک یا چند آمپلیفایر داخلی یا پسیوو (passive) باشن و به آمپلیفایر خارجی احتیاج داشته باشن.
اسپیکر آمفیون (Amphion Loudspeakers) – یه مانیتور استودیویی پسیوو یا غیر فعال و با میدان نزدیک.
مدلهای اکتیو یا فعال معمولا دو بار تقویت میشوند (bi-amplified) به این معنی که سیگنالهای ورودی توسط یه کراساوور (crossover) فعال برای اجزای فرکانس پایین و بالا به دو قسمت تقسیم میشن. هر دو قسمت با استفاده از تقویتکنندههای جداگانه از فرکانس پایین و بالا تقویت میشن و بعد بخشی که فرکانس پایین رو داره به یه ووفر و قسمتی که فرکانس بالا رو داره به یه توییتر هدایت میشه. تقویت دوگانه به این دلیل انجام میشه که توی تولید مجدد، صدای تمیزتری به دست بیاد. چون پردازش سیگنالها قبل از تقویت شدنشون راحتتره.
تاریخچه
دههی 1920 تا دههی 1930
توی سالهای اولیهی صنعت ضبط، یعنی در سالهای دهههای 1920 و 1930، مانیتورهای استودیویی برای تشخص نویزها و مشکلات فنی واضح استفاده میشدن تا این که برای ارزیابی هنری برای اجرا مورد استفاده قرار بگیرن. موزیسینها قطعاتشون رو زنده ضبط میکردن و تهیهکننده کسی بود که با اطمینان از تکنیکهای ساده و درست میکروفون و از طریق ضبط مناسب، عملکرد نهایی رو بررسی میکرد تا مطمئن بشه هیچ نقص فنی آشکاری ضبط اولیه رو تحت تاثیر قرار نداده و خراب نکرده باشه. در نتیجه مانیتورهای اولیه بیشتر تمایل داشتن تا شبیه به کابینتهای اصلی بلندگو باشن. حالت اسپیکرهای هنری اون دوران، سیستمهای بزرگ شیپور مانندی بودن که بیشتر توی سینماها از اونها استفاده میشد.
یه درایور رنج متوسط شیپوری که توی سیستم اسپیکرهای خونگی استفاده میشده.
طراحی اسپیکرهای باکیفیت از نیازهای صنعت فیلم سازی بود و بیشتر پیشگامان طراحی و ساخت این بلندگوها توی لس آنجلس کار میکردن، جایی که سعی در حل مشکلات صداهای فیلمهای سینمایی داشتن. صدای استروفونیک (Stereophonic sound) در ابتدای راهش بود و مهندسی که توی EMI و توی انگلیس کار میکرد در این زمینه پیشقدم شد. توی اون زمان طراحی مانیتور برای استودیوهای ضبط صدا، الویت نبود.
دهههای 1940 و 1950
اولین اسپیکر باکیفیتی که به عنوان مانیتور استودیو طراحی و تولید شده بود؛ اسپیکر Altec Lansing Duplex 604 که در سال 1944 ساخته شد. این درایور از نظر تاریخی در تاثیر و مرتبط با کار جیمز بولوو لانسینگ (James Bullough Lansing) در نظر گرفته میشه که قبلا توی سال 1936 یه درایور برای Shearer Horn تولید کرده بود، بلندگویی که به سرعت تبدیل به یه استاندارد توی صنعت صدای فیلم شد. مدل 604 یه طرح جمعوجور بود و طی چند سال به استاندارد این صنعت توی ایالات متحده تبدیل شد، این مدل، توی بیستوپنج سال آینده این موقعیت رو با یازده نمونهی مختلف از خودش حفظ کرد و توی تمام سالهای دهههای 1950 و 1960 توی استودیوهای ایالات متحده رایج بود و تا سال 1998 هم به طور مداوم تولید میشد.
توی انگلستان هم تانوی (Tannoy) طرح کواکسیال (coaxial) مخصوص خودش یعنی Dual Concentric رو معرفی کرد و گفته میشه که این طراحی همون نقشی رو توی اروپا داشت که 604 در آمریکا ایفا کرد.
محققان شرکتهای پخش تلویزیونی انگلیسی روی بیشترین تعداد بلندگویی که میتونستن توی سال 1948 جمع کنن، ارزیابیهایی رو انجام دادن و در نهایت به این نتیجه رسیدن که بلندگوهای تجاری و تبلیغاتی نمیتونن در راستای تحقق اهدافشون به اونها کمک زیادی بکنن. مثلا بیبیسی به بلندگوهایی احتیاج داشت که بتونن با برنامههای مربوط به محیطهای کاملا حرفهای و همینطور تنظیمات بومی اونها، به خوبی کار کنن و فقط برای اندازهگیریها و مقیاس سنجیهای فنی (مثل: پاسخ فرکانس، اعوجاج یا تحریف صدا و نظارت توی اتاقهای کاملا آکوستیک) رو انجام ندن. علاوهبر همهی اینها بیبیسی مانیتورهایی رو احتیاج داشت که متعادل باشن، لحن طبیعی داشته و به صدا رنگ خاصی ندن.
استفاده از مانتیورها توی این صنعت، با وجود شکستهای زیاد این طرحهای صوتی قدیمی، همچنان محافظهکارانه بود و تقریبا به انحصار استانداردهای این صنعت وابسته بود. مانیتور آلتک (Altec) مدل 604 که تا این جا هم زیاد بهش اشاره کردیم، به پاسخ به فرکانس (frequency response) بسیار بد و خشنی که داشت معروف بود؛ اما با این حال تقریبا تمام استودیوهای در ایالات متحده به استفاده از اون ادامه دادن، چون تقریبا همهی مهندسهای صدا و تهیهکنندهها این موضوع رو میدونستن و گوششون رو تمرین داده بودن که صدا رو با توجه به محدودیتهای صوتی که اون داره در نظر بگیرن و بهش گوش کنن.
اسپیکر آلتک – 604-8G
ضبط صدا با استفاده از مانیتورهای جدید و ناآشنا، هر چقدر هم از لحاظ فنی پیشرفتهتر باشن، خطرناک بود و ریسک به حساب میاومد. چون مهندسهای صدا و تولیدکنندههای اون استودیو با امضای صوتی مانیتور مورد نظر آشنایی نداشتن و این میتونست باعث بشه که تصمیماتی که برای تولید میگیرن نامناسب باشه و از نظر اقتصادی صرف زمان برای آشنا شدن با یه مانیتور جدید برای استودیوهای ضبط اصلا بهصرفه نبود و درنتیجه اتفاقی که افتاد این بود که هر استودیویی توی آمریکا یه مجموعه از مانیتورهای 604 داشت و هر استودیویی توی اروپا هم یه مجموعه ازTannoy Dual Concentric داشت. با این حال توی سال 1959، توی اوج سلطنت بر این صنعت، شرکت آلتک مرتکب یه اشتباه شد و اشتباه اونها این بود که مدل 604 رو با 605A Duplex جایگزین کردن، طرحی که معمولا خیلی ضعیفتر و نامرغوبتر از مدل قبلی ارزیابی میشه. این طرح از طرف استودیوها و کمپانیهای زیادی با واکنش شدیدی روبهرو شد و پس زده شد و این فرصتی رو برای شرکتهای رقیب آلتک مثل جیبیال (JBL) که کمپانیای بود که ابتدا طرح 604 رو توسط جیمز لانسینگ ارائه داد، فراهم کرد تا به بازار طراحی و تولید مانیتورهای حرفهای وارد بشن. در ادامهی این ماجرا استودیوهایی مثل کپیتال رکوردز (Capitol Records) مانیتورهای JBL مدل D50 رو جایگزین آلتک کردن و چند سال بعد، نمایندگی وابسته به انگلستان یعنی EMI هم به JBL منتقل شد. گرچه آلتک دوباره مدل 604 با نسخهی سوپر دیلوکس (Super Duplex) ورژن E وارد بازار کرد، اما حالا اونها توی این صنعت یه رقیب بزرگ داشتن که آماده بود تا باهاشون رقابت کنه. در دههی بعدی بیشتر تحولاتی که در زمینهی مانیتورها صورت گرفت از طراحیهای کمپانی JBL نشات گرفت.
بیبیسی به عنوان یه پخشکنندهی عمومی توی انگلستان نقش تعیین کنندهای توی تعریف استانداردهای صنعت تولید مانیتورهای استودیویی داشت. بخش تحقیقات معروف بیبیسی منابع قابل توجهی رو برای پیدا و تعیین کردن مانیتور مناسب با توجه به نیازهای متفاوتی که در پخش داشتن، بررسی کردن. اونها همین طور مدل خاص خودشون رو بر مبنای اصول اولیه طراحی کردن. یه مقالهی تحقیقاتی که توی سال 1958 چاپ شده، هدف ایدهآل رو برای صدا توی یه سیستم منارال (monaural) این طوری تعریف میکنه: فرض بر اینه که ایدهآل مورد نظر توی سیستم تولید صدا، رسیدن به صدایی هرچه واقعیتره، به این معنی که شنونده باید بتونه خودش رو در حضور منبع اصلی صدا تصور کنه. مسلما هدفی توی انجام آزمایشهای منطقی برای پردازش سیگنالهای تولید شده و تلاش برای طبیعیتر شدن اونها وجود داره. با این حال باید در نظر داشت که واقعگرایی یا تا جایی که نزدیک شدن بهش ممکنه، باید به عنوان وضعیت معمول سیستم در نظر گرفته بشه. درسته که باید امکان تغییر وضعیت از اون حالت به حالت دیگه، در بعضی مواقع وجود داشته باشه؛ اما این ویژگیهای موقت نباید به حالت دائمی سیستم تبدیل بشن.
استودیوی ضبط صدای زیمنس (Siemens Recording Studio) که در حال حاضر به همین شکل توی موزهی دوئیچ (Deutsches Museum) توی شهر مونیخ آلمان قرار داره.
توی طراحی بلندگو، بیبیسی به یه توازن بین اندازه و وزن و قیمت رسید. طراحیهای دو طرفه (Two-way designs) به دلیل داشتن شبکهی کراس اُور (crossover network) سادهتر، ترجیح داده میشدن، اما با توجه به محدودیتهای فناوری در زمینهی درایورهای بلندگو توی اون زمان، تعداد محدودی فرکانس بالا در دسترس بود که تا 1.5 کیلو هرتز کار میکردن و این به معنی آن بود که ووفر باید به یه شیوهی قابل پیش بینی تا حدود 2 کیلو هرتز کار کنه.
بیبیسی توی سال 1959 یه مانیتور استودیویی دو طرفه به نام LS5/1 از توییتر58 میلی متری سلسشن (Celestion) و واحد باس 380 میلی متری گودمنز (Goodmans)، تولید کرد. اما این مانیتور به طور مداوم از نظر سازگاری واحدهای باس مشکل داشت. آزمایش موفقیتآمیز باس مخروطی 305 میلی متری ساخته شده با ترموپلاستیک (thermoplastics) منجر به توسعه و استقرار مانیتورهای LS5/5 و LS5/6 شد.
مانیتور LS5/5
از اون جایی که کمکم اجرایهای زنده و دوبله و غیره به یه چیز عادی تبدیل شدن، مانیتور استودیو هم به یه جز مهمتر از قبل توی روند ضبط صدا تبدیل شد. وقتی که هیچ اجرای اصلی دیگهای غیر از اون چیزی که روی نوار ضبط شده بود، وجود نداشت، مانیتورها تبدیل به معیار برای تمام تهیهکنندهها و مهندسهای صدا میشدن و در نتیجهی اینها دقت و شفافیت دستگاه تبدیل به الویت اول شد و محافظهکاریای که باعث حفظ مدل 604 تا بیست سال به عنوان استاندارد شده بود، جای خودش رو به توسعهی فناوری داد. البته که 604 هنوز هم مورد استفاده قرار میگرفت چون مهندسهای صدا و تهیهکنندههایی بودن که با امضای صوتی اون آشنایی کامل داشتن و تمایل چندانی به تغییر اون نداشتن.
دهههای 1980 و 1990
در اواسط دههی 1980 استفاده از مانیتورهای میدان نزدیک کاملا رایج شده بود. استودیوهای بزرگ هنوز هم مانیتورهای اصلی بزرگ غیر مستقیم (large soffit-mounted main monitors) رو داشتن؛ اما تهیهکنندهها و مهندسهای صدا بیشتر وقت خودشون رو صرف کار کردن با مانیتورهای میدان نزدیک یا نیر فیلد میکردن. مانیتورهای بزرگ و محبوب توی اون زمان مانیتورهای ایستلیک (Eastlake) / وستلیک (Westlake) بودن. اونها دو واحد باس 15 اینچی، یه قطعهی شیپور مانند چوبی میانی (wooden midrange horn) و یه توییتر شیپوری، داشتن. یه مدل محبوب دیگه هم UREI 813 بود که بر اساس آلتک 604 (که هیچ زمانی نمیشه براش در نظر گرفت) و با یه شبکهی متقاطع منفعل (passive crossover network)، توسط اد لانگ (Ed Long) طراحی و تولید شده بود. این مدل یه سری مدارهای تاخیری برای تراز کردن جزئیات مدارهای آکوستیک فرکانسهای زیر و بم بود.
سری آزمایشگاهی مانیتورهای فاستکس (Fostex) توی بعضی از استودیوهای درجه یک هم استفاده شدن اما با زیادتر شدن هزینهی تولیدشون، اونها خیلی کمیاب شدن. JBL هم که یه زمانی بر بازار تسلط داشت کمکم مورد بیتوجهی قرار گرفت.
یکی از چشمگیرترین ترندها (trends) رشد و توسعهی مانیتورهای سافت دام (soft-dome) بود. این مانیتورها بدون درایورهای شیپوری (horn-loaded drivers) کار میکردن. شیپورها اگرچه در زمینهی پاسخدهیهای ناپایدار و کوتاه و همینطور تاثیرگذاری، مزایایی داشتن؛ اما گوش کردن به اونها برای مدت زمان طولانی کار سختی بود.
مانیتورهای استودیویی Tannoy, Dynaudio, Genelec, and K+H
کم بودن تحریف و اعوجاج بین گسترهی بالایی و میانهی صداها و توییترها، کار کردن با اونها رو راحت کرده بود و میشد به راحتی تمام شبانه روز رو با اونها کار کرد. سیستم سافت دام معمول توسط راجر کوئستد (Roger Quested)، ایتیسی (ATC)، نیل گرنت (Neil Grant)، و پیامسی (PMC) ساخته شد و اونها به صورت فعال یا اکتیو توسط کراس اورها (crossovers) و آمپلیفایرها هدایت میشدن.
طراحهای دیگهی مانیتور و استودیو مانند، تام هایدلی (Tom Hidley)، فیل نیووال (Phil Newall) و سم تویوشیما (Sam Toyoshima) به تحقیقات خودشون در مورد بلندگو، اتاق و رابط صوتی ادامه دادن که منجر به توسعهی طراحی اتاقهای ضبط و مسائل مربوط به جذب و انتشار صدا برای ایجاد یه محیط پایدار و طبیعی برای مانیتور و نظارت شدن.
دههی 2000
در اواسط دههی 1980 مانیتورهای میدان نزدیک (near-field monitor) تبدیل به یه تجهیزات دائمی شده بودن و بعد از توی دههی 2000 بعد از محبوب شدن مدل NS-10، پذیرش مانیتورهای دارای منبع تغذیه (powered monitors) جایی که اسپیکرها مجهز به آمپلیفایر بودن، تقریبا به صورت جهانی اتفاق افتاد. مانیتورهای پسیوو یا غیر فعال به یه تقویتکنندهی خارجی احتیاج دارن در مقابل مانیتورهای مجهز به منبع تغذیه، خیلی راحتتراند و واحدهای سیگنال اونها سادهسازی شده که به علاوهی اینها، فروشندهها ادعا میکنن که اونها یه سری برتریهای فنی هم دارن. رابط صوتی بین اسپیکر و آمپلیفایر میتونه بهینه بشه، احتمالا کنترل و دقت بیشتری رو هم ارائه میده و پیشرفت توی طراحی و ساخت آمپلیفایرها، وزن و ابعاد قطعات الکترونیک رو به شکل قابل توجهی کم کرده و در نتیجهی اینها، مانیتورهای پسیوو بسیار کمتر از مانیتورهای دارای منبع تغذیه مورد استفاده قرار میگیرن.
بروس گیل (Bruce Gil) توی یه استودیوی مسترینگ (سمت چپش میتونین یه مانیتور استودیویی رو ببینین)
توی دههی 2000 میلادی همین طور تمرکزی روی ترجمه (translation) هم وجود داشت. مهندسهای صدا تمایل داشتن که مانیتورهایی رو انتخاب کنن که توانایی ترجمه (اشاره به تغییر کیفیت صدا از یه مانیتور حرفهای استودیویی تا یه سیستم ارزون خونگی داره) بهتری نسبت به دقت بیشتر داشته باشن. دلیلش هم این بود که اونها باید قطعاتی رو تولید کنن که با سیستمهای صوتی مختلف صدای خوبی تولید کنه؛ از رادیوی یه ماشین معمولی گرفته تا بوم باکسهای (Boom Box) استاندارد تا سیستمهای صوتی خیلی باکیفیت. همونطوری که مهندس میکس صدا کریس لرد آلژ (Chris Lord-Alge) گفته که: نودوپنج درصد مردم توی ماشین خودشون یا با یه استریوی ارزون قیمت توی خونه به موسیقی گوش میدن و فقط 5 درصد ممکنه که سیستمهای بهتری برای گوش دادن به موسیقی در اختیار داشته باشن و شاید یک درصد از مردم یه استریوی 20هزاردلاری داشته باشن. پس اگه موسیقی روی یه وسیلهی کوچک خوب به نظر نرسه، چه فایدهای داره؟! شما میتونین جلوی این مانیتورهای مجهز به منبع تغذیهی عظیم و زیبای چند دههزاردلاری بشینین و هر چیزی رو که دوس دارین میکس کنین؛ اما کس دیگهای این مانیتورها رو نداره، بنابراین به احتمال زیاد با مشکل ترجمه روبرو میشین. این که چه ابزارهایی برای این کار به شما کمک میکنن، مشخص نیست. بعضی از تهیهکنندهها معتقدن که دقت همچنان بهترین تضمین برای داشتن صدای خوبه. اگه یه تهیهکننده یا مهندس صدا، به یه قطعهی ضبط شده از طریق اسپیکرهای فلرترینگ (flattering) گوش کنه و بخواد کار میکس رو انجام بده؛ ممکنه اونها مشکلات ظریفی توی کیفیت میکروفون یا ضبط صدا رو که یه مانیتور دقیق میتونه نشون بده، از دست بدن. تهیهکنندههای دیگه فکر میکنن که مانیتورها باید عملکردی مشابه سیستمهای خونگی یا ضبط صوتهای ماشینها داشته باشن، چون اینها تجهیزاتی هستن که مردم باهاشون به موسیقی گوش میکنن.
راهنمای تهیهی مانیتور استودیو یا اسپیکر مانیتورینگ:
برای مهندسهای صوتی یا تهیهکنندههای موسیقی، مانیتور استودیو یه بخش اساسی از لوازم مورد نیازشونه. توی دهههای گذشته تولید یه قطعهی صوتی با کیفیت عالی فقط توی استودیوهای حرفهای امکان پذیر بود. اما در حال حاضر به لطف پیشرفتهای تکنولوژی شما توی یه استودیوی خونگی هم میتونین یه قطعهی باکیفیت بالا تولید کنین و مانیتورهای استودیویی کلید رسیدن به این هدف هستن.
بر خلاف بلندگوهای استاندارد که برای افزایش صدای ضبط شده طراحی شدن؛ هدف مانیتورهای استودیویی بازتولید دقیق صدای ضبط شدهی اصلیه. این که شما ببینین قطعهای که تولید کردین دقیقا چه صدایی میده کمک میکنه تا متوجه بشین محصول نهایی، چه توی هدفونهای ارزون قیمت و چه توی بلندگوهای گرون قیمت، چطور صدایی تولید میکنه.
در حال حاضر توی بازار انواع خیلی زیادی از مانیتورهای استودیویی با قیمتهای متنوع در دسترس هستن؛ از نمونههای خیلی حرفهای چند هزار دلاری گرفته تا نمونههای ابتدایی. پس شما باید اول ببینین که نیازتون چیه و در چه حدیه و بودجهای که میتونین برای این کار در نظر بگیرین چقدره و بعد از اینها میتونین به مرحلهی سخت تصمیمگیری دربارهی مدل برسین.
شش قانون برای خرید مانیتورهای استودیویی
1 – ببینین که هدفتون اینه که به چی برسین: قبل از خرید مانیتور مهمه که بدونین دقیقا چه چیزی رو از اونها میخواین. قیمتها از یه مانیتور به مانیتور دیگه خیلی متفاوت هستن و همینطور طیف خیلی وسیعی از ویژگیهای مختلف وجود داره. اگه تازه وارد این حیطه شدین و میخواین کارتون رو توی زمینهی صدا شروع کنین، باید بدونین که مانیتورهای ارزونتر و سادهتر هم میتونن تمام نیازهای شما رو براورده کنن، در حالی که کار با مانیتورهای گرون قیمت به تجربهی بیشتر و همینطور تجهیزات پیشرفتهتر و گرونتر احتیاج داره. قبل از گرفتن تصمیم نهایی این رو برای خودتون روشن کنین که به چی احتیاج دارین، یه مانیتور پیشرفته ممکنه که عملکردهای بیشتری رو به شما ارائه بده اما اگه از اونها استفادهای نشه، فقط اتلاف پوله و منطقی نیست. اگه هم متوجه هستین که با توجه به نیازی که دارین به زودی به یه دستگاه پیشرفتهتر نیاز پیدا میکنین، خرید مانیتورهای ارزون قیمت شاید به نظر اقتصادی بیاد اما خیلی زود باید یه مدل پیشرفتهتر بگیرین و این فقط خاک میخوره!
2 – از بودجهای که دارین نهایت استفاده رو ببرین: وقتی که بودجهای که در نظر دارین رو مشخص کردین، مرحلهی بعدی رسیدن به بهترین انتخاب ممکن توی اون بازهی قیمته. پس باید یه فروشگاه خوب و با قیمت مناسب رو پیدا کنین. جدای از اینها، مانیتورها مزایا و معایب مختلفی دارن. برای کسانی که نیاز دارن از مانیتورشون توی جاهای مختلف استفاده کنن، مانیتورهایی که سبک و قابل حمل باشن بهترین گزینه هستن (مثلا اگه یه فضای دائمی برای استودیو ندارین) اما کسانی که این مورد رو ندارن، سبک بودن رو از فاکتورهاشون حذف میکنن و دنبال چیزی میگردن که صدای مناسبتری تولید کنه و مهم نیست که حجیم باشه.
3 – ببینین که ولتاژ مورد نیازتون چقدره: شاید فکر میکنین که توان مصرفی یه مانیتور استودیویی با حداکثر ولوم اون برابره اما اینطور نیست. مانیتورها با ولتاژ بالاتر صدایی دقیقتر و با جزئیات بیشتر رو توی گسترهی دینامیکی وسیعتری ایجاد میکنن و به شما این امکان رو میدن که کنترل بیشتری روی صدا داشته باشین بدون این که صدا دچار تحریف یا اعوجاج بشه. مانیتورهای ارزونتر معمولا ولتاژ کمتری هم دارن و این یعنی فرکانسهای بالا و پایین صوت مورد نظر شما بیشتر امکان تحریف و اعوجاج دارن، چون مانیتور نمیتونه از پس خروجی که ازش خواسته میشه بربیاد. بسته به نوع فایل صوتیای که میخواین تولید کنین (سطح بالای باس توی مانیتورهای با وات پایین، مشکل مهمیه) باید مانیتورهایی رو در نظر بگیرین که بتونن خواستهی شما رو برآورده کنن.
نکتهی دیگهای که باید در مورد انتخاب میزان وات مانیتور در نظر بگیرین، اندازهی استودیوی شماست. با این که اکثر استودیوهای خونگی خیلی کوچک هستن به تجهیزات خیلی قدرتمندی نیاز ندارن اما برای فضاهای بزرگتر به وات بیشتری احتیاجه. به عنوان یه قانون کلی 50 وات برای یه استودیوی خونگی معمول نقطهی شروع خوبیه.
4 – دقت کنین که دقت مانیتور شما از خوب به نظر رسیدنش مهمتره: لازمه که یاداوری کنیم که بر خلاف بلندگوهای معمولی، مانیتورهای استودیویی برای بهبود صدایی که دارین استفاده نمیشن، در واقع در مورد اونها این کاملا برعکسه. شاید شما یه سیستم های-فای پیشرفته داشته باشین که صداها رو خیلی باشکوه و خوب پخش میکنه اما همه همچین امکانی رو ندارن و مانیتور استودیویی طوری طراحی شده تا خیلی دقیق کوچکترین جزئیات ناهنجار صدا رو به شما نشون بده و به شما اجازه بده تا کوچکترین چیزهایی که ممکنه با استفاده از بلندگوهای بیکیفیت برجسته بشن رو پیدا و حذف کنین. یادتون باشه که مانیتورها به این منظور طراحی شدن تا زمینهای رو برای شما فراهم کنن که بتونین محصول نهاییتون رو ارتقا بدین؛ اونها برای اضافه کردن باس قویتر یا تمییزتر نشون دادن صداهای زیر، به اون صورت که بلندگوها انجام میدن، طراحی نشدن.
5 – اطمینان از آکوستیک مناسب فضای ضبط: صرف نظر از بودجهای که دارین، باید قبل از گشتن دنبال یه مانیتور استودیو، وضعیت آکوستیک محیط کارتون رو در نظر بگیرین. صرف هزینهی زیاد برای مانیتور و بعد قرار دادن اون توی جایی که نمیتونین از امکانات اون بهرهی کامل رو ببرین چندان فایدهای نداره. از اندازهی اتاق گرفته تا اشیائی که اونجا قرار دارن و محل قرار گرفتن مانیتور میتونن تاثیرگذار باشن. بنابراین چیزهای زیادیه که باید در نظر گرفته بشه.
اول از همه باید از محل قرار گیری مانیتور اطمینان حاصل کنین. به طور ایدهآل اگه مثلا یه مانیتور میدان نزدیک خریداری میکنین باید حدود یک یا دو متر از اون فاصله داشته باشین تا صدا رو به خوبی بشنوین. اگه اتاق به اندازهی کافی بزرگه باید مانیتور رو جایی بذارین که حداقل 2.2 متر از دیوار فاصله داشته باشه تا میزان برخورد باس با دیوار رو به حداقل برسونین و همین طور بهتره که یه استند برای مانیتور تهیه کنین تا یه مقدار از زمین فاصله بگیره. در نظر گرفتن این نکات میتونه به شما کمک کنه تا تاثیر فضای اتاق روی صدا رو به حداقل کاهش بدین.
6 – یه جفت مانیتور استودیویی یا بیشتر: داشتن یه جفت مانیتور استودیویی کلید اینه که بهترین استفاده رو از ضبط استریوی خودتون بکنین و ضروریه که مطمئن بشین کانالهای صوتی شما به خوبی متعادل شدن. برای کسانی که بودجهی بیشتری دارن؛ حتی ممکنه یه جفت مانیتور اضافه هم در نظر بگیرن. پیدا کردن یه جفت مانیتور ارزون قیمت برای اجرای پس زمینه صدا به شما این اجازه رو میده که ببینین میکس شما چه جوری به گوش یه خریدار متوسط میرسه.
بیاین به چندتا مدل اسپیکرهای مانیتوریگ محبوب توی بازار یه نگاهی بندازیم:
اسپیکر مانیتورینگ یاماها – مدل HS7i – دارای ساختار دو طرفه (2WAY) اکتیو – دامنهی فرکانسی از 43 هرتز – توانایی توییتر 35 وات.
اسپیکر مانیتورینگ مکی (Mackie) – مدل: MR524 – توان ووفر 30 وات و حداکثر 60 وات – توان توییتر 50 وات به صورت میانگین و حداکثر 100 وات – دارای تنظیمات کالیبراسیون اتاق.
اسپیکر مانیتورینگ جیبیال (JBL) – مدل: 306P MKII – ساختار این اسپیکر به صورت دو طرفه (2WAY) اکتیو است – دارای Bi-amp – دامنهی فرکانسی از 39 هرتز تا 24 کیلوهرتز – توانایی توییتر 56 وات – توانایی ووفر 56 وات – دارای تنظیمات محیطی و تنظیمات سیگنالهای بالا، میانی و پایینی.
اسپیکر مانیتورینگ پرسونوس (PreSonus) – مدل: Eris E5 – دارای ساختار دو طرفهی (2WAY) اکتیو – مجهز به Bi-amp – دامنهی فرکانسی از 53 هرتز تا 22 کیلو هرتز – توانایی توییتر 35 هرتز – توانایی ووفر 45 وات – دارای تنظیمات محیطی و تنظیمات فرکانس بالا، میانی و پایینی.
برای خرید اسپیکر مانیتورینگ کلیک کنید