برای خرید ویولنسل کلیک کنید

 

24 مهر 1400

 

"درباره ویولنسل (چلو) بخونید"

 

 

ویولنسل (violoncello) که با اسم چلو (cello) هم شناخته می‌شه یه ساز زهی آرشه‌ای (به ندرت به صورت زخمه‌ای هم با اون اجرا می‌شه) از خانواده‌های سازهای ویولن است . چهار تا سیم داره که کوک اون‌ها معمولا به صورت فاصله‌ی پنجم کامله و از زیر به بم به این صورت کوک می‌شن: دو (C2)، سل (G2)، رِ (D3) و لا (A3). ویولای چهار سیم، هر سیمش یه اکتاو بالاتر کوک می‌شه. قطعات ویولنسل معمولا با کلیدهای باس نوشته می‌شن و از کلید‌های تنور و تریبل برای پاساژهایی که صدای زیرتری لازمه اجرا بشه، استفاده می‌شه.

 

 

 

 

یه نوازنده‌ی ویولنسل می‌تونه از اجرای رپرتوارهای سولو (solo repertoire) با یا بدون همراهی و کنسرت‌های زیادی که برای این ساز تنظیم و نوشته شده اند، لذت ببره. به عنوان یه ساز سولو، ویولنسل از تمام گستره‌ی صوتیش از باس تا سوپرانو استفاده می‌کنه، اما در موسیقی مجلسی مثل کوارتت‌های زهی و یا بخش سازهای زهی در ارکستر، معمولا قسمت‌های باس رو اجرا می‌کنه و ممکنه توسط کنتر باس که یه اکتاو پایین‌تر رو اجرا می‌کنه، تقویت بشه.

موسیقی باس دوران باروک (Baroque-era) بطور معمول ویولنسل، ویولا دو گامبا (viola da gamba) یا باسون (bassoon) رو به عنوان یه قسمتی از گروه باسو کانتینو (basso continuo) در کنار سازهای آکوردی، مثل ارگ (organ)، هارپسیکورد (harpsichord)، عود و غیره، فرض می‌‌کنه. ویولنسل رو در حال حاضر می‌شه در همنوازی‌های زیادی پیدا کرد؛ از ارکسترهای مدرن چینی گرفته تا گروه‌های راک ویولنسل یا چلو.

 

ویول یا ویولا دا گامبا که به صورت غیر رسمی بهش گامبا هم می‌گن. یه ساز زهی – آرشه‌ای و فرت‌داره. ویول اولین بار در اسپانیا و نیمه‌ی قرن 15 پدیدار شد و در دوران رنسانس و باروک خیلی محبوب شد.

 

 

قطعات پیوسته‌ی باسو یا باسو کانتینوتوی دوران باروک یه چیز تقریبا جهانی بودن. به وسیله‌ی یه خط باس و پیشبرد آکورد‌ها یه ساختار هارمونیک موسیقیایی درست می‌کردن. معمولا از اون به صورت کوتاه شده، کانتینو اسم برده می‌شه و سازهایی که در بخش‌ها کانتینو نواخته می‌شن با اسم گروه کانیتنو شناخته می‌شن.

 

 

 

پیشینه

خانواده‌ی ویولن از جمله سازی مثل ویولنسل در سال‌های 1500 و جدای از ساز‌های خانواده‌ی ویولا دا گامبا ظاهر شدن. اولین تصاویر از خانواده‌ی ویولن که مربوط به حوالی 1530 می‌شه در شمال ایتالیا پیدا شده و سه ساز رو نشون می‌ده که از نظر اندازه تقریبا مشابه اون چیزی هستن که ما امروزه به عنوان ویولن، ویولا  و ویولنسل می‌شناسیم. بر خلاف یه تصور رایج ویولنسل از ویولا دا گامبا تکامل پیدا نکرده، اما در حدود دو و نیم قرن کنار این ساز قرار داشته.

خانواده‌ی سازهای ویولن همینطور با اسم ویولا دا بارسیو (viola da braccio) هم شناخته می‌شن که اشاره داره به اسم یکی از اولین اعضای خانواده‌ی این ساز. این اسم هم برای تمایز بین این ساز‌ها از ویولا دا گامبا که از نظر لغوی به معنی ویولن برای پا است، می‌باشد (این سازها همه توسط پا نگه داشته می‌شن).

قدیمی‌ترین ویولنسلی که به دست ما رسیده از سازهاییه که توسط آندره آماتی (Andrea Amati) که اولین عضو معروف خانواده‌ی سازنده‌ی ساز آماتی بوده، ساخته شده. جد مستقیم ویولنسل، ویولن باس (bass violin) است که مونته‌وردی با اسم باسو دو ویولا دا براسیو (basso de viola da braccio) توی ارفه (Orfeo) در سال 1607 به این ساز اشاره می‌کنه. درسته که اولین ویولن باس احتمالا چیزی حدود سال 1538 ساخته شده و احتمالا برای ساخت اون از ویول الهام گرفته شده تا در کنسرت با ویولن همراهی کنه. ویولن باس بطور معمول با عنوان ویولن (violone) یا ویولای بزرگ (large viola) شناخته می‌شده (مثل ویولاهای اون دوره). سازهایی که از نظر ظاهری ویژگی‌های مشترکی با ویولن باس و ویولن دا گامبا داشتن در آثار هنری اوایل قرن 16 ایتالیا کم‌کم پیدا شدن.

 

طرحی از یه ویولن باس اولیه که با اسم باس گیگ دا براسیو (Bas-Geig de bracio) هم می‌شناختنش. از مایکل پرتوریوس (Michael Praetorius) موزیسین سینتاگما (Syntagma musicum) مربوط به سال 1619. از اون جایی که این ساز پنج تا سیم داره تا حدودی نمونه‌ی غیرمعمولی به حساب میاد.

 

 

اختراع تارهای سیم پیچ شده (تارهایی که از سیم‌هایی فلزی تشکیل شدن که دور مرکزی که از جنس روده‌ی گوسفند بود کشیده شدن.) حوالی سال 1660 در بلونیا (Bologna) این امکان رو فراهم کرد تا صدای باس دقیق‌تری نسبت به سیم‌هایی که کاملا از جنس روده‌ی گوسفند ساخته شده بودن و روی بدنه‌های کوتاه وصل می‌شدن، به دست بیاد. سازنده‌های بولونیایی از این فناوری برای ساخت ویولنسل استفاده کردن؛ یه ساز کمی کوچک‌تر که برای رپرتوارهای سولو مناسب‌تر بود و دلیلش هم اندازه‌ی اون و همینطور قابلیت نوازندگی‌ای که در اختیار قرار می‌داد، بود. البته این ساز معایبی هم داشت؛ مثلا صدای ملایم اون برای کلیسا یا گروه‌نوازی‌ها مناسب نبود و باید توسط ساز‌های دیگه مثل ارگ یا ویولن تقویت می‌شد.

 

سیم‌کشی یه ویولنسل مربوط به دوران باروک با سیم‌هایی از جنس روده‌ی گوسفند. به عدم وجود گیره‌های مناسب کوک روی قسمت دم ساز دقت کنین.

 

 

در حدود سال 1700 میلادی، نوازنده‌های ایتالیایی ویولن، ویولن رو در شمال اروپا رواج دادن. با این حال ویولن باس تا دو دهه‌ی دیگه به حیات خودش در فرانسه ادامه داد. اندازه‌ی بسیاری از ویولن‌های باس موجود به معنی واقعی کلمه کم شده بود تا اون‌ها رو با توجه به الگوی کوچک‌تری که توسط استرادیواری (Stradivarius) توسعه داده شده بود، طراحی کنن. اندازه، اسم و کوک ویولنسل‌ها بسته به زمان و موقعیت جغرافیاییشون خیلی متفاوت بود. اندازه‌ی اون‌ها تا حدود سال 1750 استاندارد نشد.

 

نقاشی‌ای از آنتونیو استرادیواری که توسط ادگار باندی (Edgar Bundy) در سال 1893 کشیده شده. یه تصویر رمانتیک از یه صنعتگر قهرمان در این نقاشی دیده می‌شه.

 

 

ویولنسل‌های دوران باروک از چند جهت با ویولنسل‌های مدرن تفاوت داشتن. دسته‌ی اون‌ها شکل و زاویه‌ی متفاوتی داشت که متناسب با نوار باس (bass-bar) باروک و سیم‌های اون بود. ویولنسل‌های مدرن یه میله‌ی انتهایی (endpin) دارن که ساز رو حمایت می‌کنه (و همینطور بخشی از صدا رو به زمین انتقال می‌ده.) در حالی که ویولنسل‌های باروک فقط توسط نیروی ماهیچه‌های خود نوازنده نگه داشته می‌شدن. آرشه‌های مدرن به سمت داخل انحنا دارن و از قسمت پاشنه نگه داشته می‌شن اما آرشه‌های باروک انحنایی به سمت بیرون داشتن و نزدیک‌تر به نقطه‌ی ثقل آرشه نگه داشته می‌شدن. سیم‌های مدرن معمولا مرکزشون از جنس فلزات ساخته شده (با این که نمونه‌هایی هم هست که قسمت هسته‌ای اون‌ها از مواد مصنوعی یا روده‌ی گوسفند ساخته شده باشه) اما سیم‌های ویولنسل در دوران باروک تماما از جنس روده‌ی گوسفند ساخته می‌شدن. البته سیم‌های دو و سل روکش فلزی داشتن. ویولنسل‌های مدرن اغلب تنظیمی برای کوک دارن که سیم‌ها رو به میله‌ی انتهایی ساز وصل می‌کنه که باعث می‌شه تا کوک کردن ساز خیلی آسون باشه اما این تنظیم برای ویولنسل‌های باروک که از تارهایی از جنس روده با انعطاف‌پذیری بالا استفاده می‌کردن بی تاثیره. بطور کلی می‌شه گفت که ویولنسل مدرن کشش زهی خیلی بیشتری نسبت به ویولنسل‌های قدیمی داره و در نتیجه‌ی این، صدایی که توسط این سازها تولید می‌شه واضح‌تر و با اورتون‌های (overtones) کمتریه.

باید به این نکته هم اشاره کنیم که آثاری که برای آموزش ویولنسل طراحی و نوشته شده بودن از قبل از قرن هجدهم وجود داشتن و اون‌هایی هم که به دست ما رسیدن ارزش زیادی برای نوازنده بیشتر از روایت ساده‌ی تکنیک‌های مربوط به ساز ندارن. یکی از اولین کتاب‌های راهنمای ویولنسل ، متد میشل کورت، یادگیری نظری و عملی ویولنسل بطور کامل در کمترین زمان (Michel Corrette's Méthode, thèorique et pratique pour apprendre en peu de temps le violoncelle dans sa perfection) است که در سال 1741 در پاریس چاپ شده.

 

هرچی که برای تهیه‌ی ویولنسل لازمه بدونین

 

چی در مورد ویولنسل این قدر جذابه؟ صدای اون؟ شکلش؟ چرا خیلی از آدم‌ها جذب این ساز زیبا می‌شن؟ خب احتمالا برای اینکه بزرگه، گرونه و نواختنش سخته! البته خبر خوب هم اینه که این‌ها دلایل خیلی خوبی برای نواختن ویولنسل هم هستن. خب حالا اگه شما می‌خواین که باخ رو مثل یویوما (Yo Yo Ma) بنوازین یا حتی اگه اصلا قصد نواختن موسیقی کلاسیک ندارین، این جا قصد داریم به استانداردهای ویولنسل بپردازیم، که در هر صورت برای شما مفید خواهند بود.

 

اندازه‌ها

ویولنسل در اندازه‌های مختلفی به بازار میاد که این اندازه‌ها براساس قد نوازنده در نظر گرفته می‌شن. اکثر ویولنسل‌های کوچک برای بچه‌ها طراحی شدن.

 

 

 

برای این که بدونین کدوم ویولنسل برای شما مناسبه می‌تونین خودتون اون‌ها رو امتحان کنین تا یکی رو پیدا کنین که کلید کوک سیم دو اون درست کنار گوش چپ شما قرار بگیره. در صورتی که نمی‌تونین خودتون برین و ساز‌ها رو امتحان کنین، این جدول می‌تونه به شما کمک کنه:

 

از سمت چپ؛ ‌ستون اول سن نوازنده رو مشخص کرده، ستون دوم قد رو بر اساس اینچ (هر اینچ معادل 2.54 سانتی متر است) مشخص کرده، ستون سوم هم طول ساز رو بر اساس اینچ نشون می‌ده و ستون آخر اندازه‌ی مناسب هرکدوم رو نوشته.

 

 

آناتومی ویولنسل

 

ویولنسل در واقع یه ویولن بزرگه و جدای از کوک، اون‌ها از نظر اجزای سازنده و شیوه‌ی ساخت کاملا شبیه به هم هستن. درسته که یه چیزی حدود 70 تا جز داخل ساخت ویولنسل به کار می‌ره اما برای اینکه بتونیم چیزهای مفیدی بگیم، فقط روی مهم‌ترین اجزای این ساز تمرکز می‌کنیم که سه قست می‌شن، شامل: باس‌بار (Bassbar)، پایه‌ی صدا (Soundpost) و قطعه‌ی دمی (Tailpiece).

 

باس‌بار – یه قطعه‌ی چوبیه که زیر دو تا سیم پایین ویولنسل قرار گرفته و از تمام طول بدنه عبور می‌کنه. نقش این قطعه اینه که به ساختار ویولنسل استحکام بیشتری بده و همینطور باعث انتقال صدا از پل خرک تا بالای ساز می‌شه. در مورد این قطعه سه تا عامل مهم وجود داره که این عوامل، ضخامت، ارتفاع و اینکه چقدر خوب به صفحه ساز چسبونده شده، هستن. همه‌ی این عوامل روی صدای ساز تاثیر می‌ذارن.

 

 

 

پایه‌‌ی صدا – همون نقش باس‌بار رو برای تخته‌ی پشتی ویولنسل داره. به این معنی که به عنوان یه رابط مستقیم بین پل خرک و صفحه‌ی پشتی کار می‌کنه و بنابراین ویبراسیون‌ها رو بین این صفحات منتقل می‌کنه. به عنوان یه بخش حمایتی در ساز عمل می‌کنه و اجازه نمی‌ده تا صفحه‌ی بالایی زیر فشار سیم‌ها از بین بره. بزرگ‌ترین عامل قابل تغییر در مورد پایه‌ی صدا موقعیت اونه. هیچ قانون نوشته شده‌ای درمورد این که صدای ساز با توجه به تغییر جای پایه‌ی صدا چه تغییری می‌کنه وجود نداره اما بطور کلی گفته می‌شه که: هر چی که پایه‌ی صدا به پل خرک نزدیک‌تر باشه، صدای تولید شده کمی روشن‌تر می‌شه و هر چی که از پل خرک دورتر باشه، صدای به دست اومده گرم‌تر خواهد بود.

فقط برای اینکه منظورمون واضح باشه باید اینو بگیم که چیزی که این جا گفته می‌شه در مورد اختلافی در حد چند میلی متره.

 

 

 

 

مشخصا به ندرت پیش میاد که پایه‌ی صدا برای یه مبتدی مهم باشه. اما اگه تصمیم دارین که یه روزی ساز خودتون رو تغییر بدین، این می‌تونه مفید باشه که بدونین برای به دست اوردن صدای دلخواهتون باید به چه شیوه‌ای عمل کنین.

قطعه‌ی دمی – اگه به شکل تاریخی به موضوع نگاه کنیم، قطعه‌‌ی دمی از جنس چوب ساخته می‌شده و معمولا برای ساختنش از چوب آبنوس (که معمولا امروزه در مدل‌های با کیفیت‌ به چشم میاد) استفاده می‌کردن، چوب رز (در حال حاضر خیلی نادره و دلیلش هم محافظت از این نوع چوبه) و پرنامبوکو (خیلی از نوازنده‌های چلو حتی به اسم این چوب قسم می‌خورن به خاطر قابلیت‌های صدایی که داره) البته مواد مصنوعی هم برای ساخت قطعه‌ی دمی به کار می‌ره؛ از جمله آلمینیوم (خیلی سبکه و می‌شه بیشتر در مدل‌های ارزون قیمت دیدش و معمول‌ترین جنس برای قطعه‌ی دمیه)، پلاستیک (دومین ماده‌ی معمول برای ساخت این قطعه به حساب میاد) و فیبر کربن (خیلی از نوازنده‌ها معتقدن که صدای غنی‌تر و تمییزتری به دست می‌ده)

 

 

این قطعه‌های دمی به ترتیب از راست به چپ از جنس‌های پلاستیک، آبنوس و فیبرکربن ساخته شدن.

 

 

میله‌ی انتهایی – یه نکته‌ی بامزه اینه که این قسمت تا اواخر قرن 19 اختراع نشده بود. خیلی از نوازنده‌ها اصلا ذهنشون رو درگیر میله‌ی انتهایی نمی‌کنن و این کار رو  به درستی انجام می‌دن. قطعا میله‌ی انتهایی جز موارد اصلی‌ای که بخواین نگرانش باشین، حداقل زمان شروع، نیست. اما از اون جایی که موقعیت ساز و به نسبت اون موقعیت نوازنده رو تعیین می‌کنه، بد نیست که بدونین چند نوع میله‌ی انتهایی و چند تا موقعیت یا پوزیشن مختلف داریم. از بین اون‌ها دو تا دسته‌ی مهم وجود داره:

مستقیم یا موازی (Straight/Parallel): که با بدنه‌ی ساز موازیه.

مدل تورتلیه (Tortelier-style) یا میله‌ی انتهایی خمیده (Bent endpins): که یکم به سمت داخل زاویه داده شده.

 

 

دو سبک میله‌ی انتهایی ویولنسل – بالایی یه میله‌ی انتهایی مستقیم یا موازیه و تصویر پایین هم یه میله‌ی انتهایی تورتلیه رو نشون داده.

 

 

موزیسین‌های مختلف از نمونه‌های مختلف میله‌های انتهایی استفاده می‌کنن، اما در مورد استفاده از  میله‌ی انتهایی خمیده یه سری اتفاق نظر وجود داره. استفاده این نوع یه سری مزایا داره از جمله:

اجازه‌ی یه نوازندگی با آرامش و راحتی بیشتر رو به شما می‌ده؛ چون، نیازی نیست به اون سختی برای فشار وارد کردن به تارها برای نوازندگی تلاش کنین و می‌تونین از وزن بازو‌هاتون که روی ساز می‌افته استفاده کنین.

برای نوازنده‌های قد بلند مناسبه، چون، در غیر این صورت پاهای اون‌ها زیادی به سمت بیرون قرار می‌گیره و نواختن رو برای اون‌ها سخت می‌کنه.

یکی از معروف‌ترین نوازنده‌های ویولنسل که از پایه‌ی خمیده استفاده می‌کرد و همینطور مشهورترین نوازنده‌ی ویولنسل قرن بیستم مستیسلاو روستروپوویچ (Mstislav Rostropovich) است. اون همینطور یکی از دلایلیه که خیلی نوازنده‌ها بعد از دیدن اون شروع به استفاده از میله‌ی انتهایی خمیده کردن.

اکثر میله‌های انتهایی رو (که یکی از همین دو نوع مستقیم یا خمیده هستن) بعد از تمام شدن اجرا می‌تونین که داخل بدین و بعضی از پایه‌هایی که قابل خم شدن هستن، قابلیت تنظیم شدن رو هم دارن.  بنابراین شما می‌تونین طول و زاویه‌ی اون‌ها رو همونطوری که می‌خواین تنظیم کنین.

موقعیت درست میله‌ی انتهایی – از اون جایی که میله‌ی انتهایی تنها قطعه‌ایه که بطور مستقیم روی پوزیشن شما و بالطبع روی راحتی‌تون توی نوازندگی تاثیر می‌ذاره پس خیلی مهمه که درست قرار بگیره. درسته که این موضوع به قد شما و همینطور قانون انگشت شصت بستگی داره اما شما نباید بیشتر از یک فوت (30.48 سانتی متر) میله‌ی انتهایی رو به سمت خارج بدین. بعد باید مطمئن شین که کلید کوک سیم دو زیر گوش چپتون قرار می‌گیره. البته بعضی از منابع هم پیشنهاد می‌کنن که زاویه ساز با سینه‌ی نوازنده باید 45 درجه باشه.

 

آرشه

نباید فراموش کنیم که آرشه هم به اندازه‌ی قطعات خود ساز مهمه. آرشه سه جز و فاکتور مهم داره:

کمان (stick) – می‌تونه از چوب، فیبر کربن و یا فایبر گلاس ساخته شده باشه.

مو (hair) – برای اکثر آرشه‌ها از موی اسب استفاده می‌شه و در کارهای درجه یک از موی اسب مغولی استفاده می‌کنن.

پاشنه (frog) – که نسبت به قیمت ساز ممکنه کم یا زیاد تزئین شده باشه.

 

 

ساختار یه آرشه رو توی تصویر می‌بینین.

 

 

حالا فایده‌ی آرشه‌های فیبرکربن به نسبت مدل‌های چوبی اینه که شما با همون مبلغی که برای خرید یه آرشه‌ی چوبی هزینه می‌کنین و یا حتی کمترش یه آرشه‌ی فیبرکربن می‌تونین تهیه کنین که بهتر بالانس شده باشه و پخش وزن اون صورت بهتری داشته باشه. درسته که این شاید کمی جنبه‌ی تبلیغاتی داشته باشه، اما واقعیت هم اینه که شما می‌تونین با قیمتی زیر صد دلار یه آرشه‌ی فیبرکربن خیلی خوب بخرین در حالی که قیمت مدل‌های چوبی به خصوص اون‌هایی که از چوب پرنامبکو ساخته شدن خیلی بیشتره.

روتین آرشه: درسته که آرشه به مراقبت زیادی نیاز نداره؛ اما چند قدم هست که باید به انجام اون‌ها قبل از نواختن و بعد از اون عادت کنین.

اگه می‌خواین شروع به نواختن کنین آرشه رو سفت کنین و اگه کارتون تموم شده باید اون رو شل کنین – این باعث می‌شه که موی آرشه آسیب نبینه و چوب اون دچار فرسودگی بیش از حد نشه.

قبل از شروع نواختن به آرشه کلوفون بزنین – در غیر این صورت صدایی تولید نمی‌شه.

 

تارها

به ندرت پیش میاد که نوازنده‌های مبتدی در مورد سیم‌های ساز خودشون نگران باشن، حداقل تا وقتی که اون‌ها رو دارن. اما به هرحال زمانی پیش میاد که مجبور می‌شین سیم‌ها یا تارها رو عوض کنین.

 

 

 

 

پس از اون جایی که یه روز به دونستنش احتیاج پیدا می‌کنین، می‌تونین همین اول راه در مورد اون‌ها یاد بگیرین. سه تا نکته‌ی مهم در مورد تارهای ویولنسل وجود داره؛ چه موقع اون‌ها رو عوض کنیم؟ چه طور اون‌ها رو عوض کنیم؟ و چطوری سیم درست و مناسبی رو انتخاب کنیم؟

خب حالا باید به این سوال‌ها جواب بدیم:

چه زمانی تارهای ویولنسل رو عوض کنیم؟

احتمالا اولین سوالی که یه مبتدی از خودش می‌پرسه اینه که "چطور باید بفهمم که نیازه تارهای سازم رو عوض کنم یا نه؟" خب جدای از موارد واضح مثل پاره شدن سیم ساز سه مورد هست که شما باید در اون مواقع سیم سازتون رو عوض کنین:

صدای ساز گرفته است – مهم نیست که چقدر روزین (rosin) به آرشه‌تون بزنین باز هم سازتون صدای خوبی نمی‌ده.

به سختی کوک می‌شن – شما مدام ساز رو کوک می‌کنین و مدام سیم‌ها از کوک خارج می‌شن.

به نظر فرسوده می‌رسن – گاهی اوقات کاملا در ظاهر سیم‌ها می‌شه آثار فرسایش رو دید.

 

برای اینکه ببینین چطور باید سیم‌های ساز رو عوض کنین بهتره کسی که انجام این کار رو بلده ببینین یا سراغ ویدیو‌ها برین، چون توضیح اون کمکی به شما نمی‌کنه.

 

چطور سیم‌های مناسبی برای ساز پیدا کنیم؟

خب حالا احتمالا به سخت‌ترین قسمتش که انتخاب تارهای مناسب برای ویولنسل است، رسیدیم. سه عامل مهم وجود داره که کیفیت سیم‌ها و صدایی که اون‌ها تولید می‌کنن رو تحت تاثیر قرار می‌ده:

اندازه (که منظورمون این جا ضخامت هر سیمه)، مواد اولیه (جنسی که تار‌ها ازش ساخته شدن) و برند (شرکتی که اون‌ها رو تولید کرده).

اندازه: منظورمون ضخامت یا قطر تارهاست که سه دسته می‌شن؛ سبک، متوسط و سنگین.

سبک – به کشش کمتری نیاز دارن تا به پیچ مورد نظر برسن و صدای شفاف‌تری تولید می‌کنن.

متوسط – معمول‌ترین گزینه بین سیم‌ها هستن و مگر اینکه شما خودتون بدونین که دقیقا دنبال چی می‌گردین؛  اگر نه اکثر منابع پیشنهاد می‌کنن که حداقل برای شروع این‌ها بهترین گزینه هستن.

سنگین – کشش خیلی بیشتری برای اون‌ها نیازه تا پیچ مورد نظر رو به دست بدن و به همین دلیل هم صدای غنی‌تر و حجیم‌تری دارن اما سرعت پاسخ‌دهی اون‌ها کمتره.

به عنوان یه قاعده‌ی کلی، برای شروع سراغ سیم‌های متوسط برین تا ببینین ساز شما به یه نمونه‌ی بالانس‌تر که تولید شده چطوری عکس العمل نشون می‌ده و بعد هر تصمیم دیگه‌ای بگیرین.

 

مواد اولیه: یا رویه‌‌ی فلزی‌ای دارن که دور یه هسته که از مواد دیگه ساخته شده، کشیده شده، یا این که تمام فلزی هستن. قسمت مرکزی سیم می‌تونه از جنس روده‌ی گوسفند یا مواد مصنوعی ساخته بشه. تارهایی که از جنس تماما فلزی ساخته شدن،‌ شفاف‌ترین  صدا رو در مقایسه با تمام مدل‌ها تولید می‌کنن و سیم‌هایی که قسمت مرکزی اون‌ها از جنس مواد مصنوعی یا روده‌ی گوسفنده، صدای غنی‌تری تولید می‌کنن. گاهی اوقات برای قسمت رویی سیم از جنس تنگستن (tungsten) هم استفاده می‌شه و مزیت استفاده از این ماده به نسبت مواد دیگه، اینه که به شکل قابل توجهی دوام بیشتری داره و اگه برای قسمت مرکزی اون از جنس فولاد استفاده بشه، بیشترین پروجکت (extra projection) ممکن برای صدا رو به دست می‌ده.

نکته‌ای که ارزش داره بهش اشاره کنیم اینه که بین نوازنده‌های ویولنسل خیلی رایجه که از ترکیب چندتا ست مختلف تار برای سازشون استفاده کنن. (برای مثال از یه جنس سیم برای سیم ر استفاده کنن و یه جنس دیگه برای سیم دو) دلیلش هم اینه که خیلی از نوازنده‌ها ترجیح می‌دن که سیم دو و سل بادوام‌تر رو داشته باشن تا صدای متمرکزتری رو ایجاد کنن و همینطور سیم ر و لا رو سبک‌تر ترجیح می‌دن تا صدای شفاف‌تری به دست بدن.

در واقع اغلب موارد شما می‌تونین بسته هایی از سیم‌ها رو پیدا کنین که تارهایی از جنس‌های مختلف در خودشون دارن.

 

برند: دلیل اینکه برند هم به اندازه‌ی دو مورد قبلی مهمه اینه که بعضی از برندها فقط انواع خاصی از تارها رو تولید می‌کنن و بنابراین شما باید این رو بدونین که کدوم یکی از اون‌ها، چه چیزی تولید می‌کنه.

 

 

 

 

لارسن (Larsen) – بدون شک محبوب‌ترین مارکه.

توماستیک (Thomastik) -اون‌ها تارهایی فلزی که قسمت مرکزیشون از جنس مواد مصنوعیه، تولید می‌کنن.

پیراسترو (Pirastro) – اون‌ها تنها برندی هستن که هنوز هم سیم‌هایی رو تولید می‌کنن که قسمت هسته‌ی اون‌ها از جنس روده‌ی گوسفند ساخته می‌شه.

جارگار (Jargar) – ارزون‌ترین گزینه بین این‌ها هستن؛ اما برای مبتدی‌ها گزینه‌ی خیلی خوبی محسوب می‌شن.

داداریو (D’Addario) – به عنوان یه مرجع در زمینه‌ی تولید سیم شناخته می‌شه و یه برندیه که همیشه می‌شه روی اون حساب باز کرد.

به هرحال اگه تازه‌کار هستین و دنبال یه ترکیب خوب هم می‌گردین، خیلی از افراد توصیه می‌کنن برای سیم ر و لا، جارگار متوسط یا مدیوم و برای سیم دو و سل از داداریو هلی‌کور (D’Addario Helicore) استفاده کنین.

از ترکیب‌های محبوب دیگه هم می‌شه به لارسن سولوئیست (Larsen Soloist) برای سیم‌های ر و لا و توماستیک اسپیروکور (Thomastik Spirocore) ‌برای سیم‌های دو و سل، اشاره کرد.

 

3 تا ویولنسل الکتریک

گاهی به ویولنسل‌های الکتریک ویولنسل سایلنت (silent cellos) هم گفته می‌شه. این ساز‌ها سه تا مزیت دارن:

این اجازه رو به شما می‌دن که در سکوت تمرین کنین – اگه اون‌ها رو به آمپلی‌فایر وصل نکنین و مثلا به جای اون از هدفون استفاده کنین، تقریبا هیچ صدایی (که برای دیگران قابل شنیدن باشه) تولید نمی‌کنن.

قابل حمل بودن – بعضی از مدل‌ها این قابلیت رو دارن که جدا بشن تا جای کمتری رو اشغال بکنن.

امکانات شکل‌گیری صدا – البته که یکی از مزیت‌های اصلی تمام سازهای الکتریکی اینه که می‌‌شه صدای ساز رو بنا به دلخواه خودتون تغییر بدین و ویولنسل‌ها هم از این قاعده مستثنی نیستن.

 البته این رو توی ذهنتون داشته باشین که حتی پیشرفته‌ترین مدل‌ها هم نمی‌تونن صدای اصلی ویولنسل آکوستیک رو به دست بدن. اگر چه بعضی از اون‌ها صدایی خیلی نزدیک به نمونه‌های آکوستیک تولید می‌کنن، اما خیلی از نوازنده‌ها اون‌ها رو کاملا به عنوان یه ساز دیگه در نظر می‌گیرن. اگه توانایی خرید هر دو ساز رو ندارین خیالتون از این بابت راحت باشه که شما می‌تونین تمام تمریناتتون رو روی ویولنسل الکتریک هم انجام بدین.

 

ویولنسل الکتریک هارمونیکا (Harmonia Electric Cello) – این پکیج تقریبا هر چیزی رو که برای شروع کار نوازندگی لازم دارین رو با قیمت کمی، در اختیارتون قرار می‌ده. شامل ویولنسل، آرشه، کیس، روزین و هدفون می‌شه. مشخصا در این قیمت نباید انتظار کیفیت خیلی بالایی داشته باشین اما طبق نقدهایی که برای این ساز نوشته شده، می‌شه گفت که کیفیت قابل قبولی داره و برای یه مبتدی حتی بیشتر از حد نیازش هم هست.

 

 

 

 

ویولنسل یاماها / مدل: SVC-210 – یاماها برندیه که می‌شه اون رو به عنوان مرجع در هر سازی که نسخه‌ی الکتریک هم داره، در نظر گرفت. این کمپانی این بار برای ویولنسل با خط تولید SVC کار می‌کنه.

خب این مدل از نظر کیفیت یه درجه قابل توجه از مدل قبلی بهتره، پس باید انتظار یه اختلاف قیمت قابل توجه رو هم داشته باشن. اگه دنبال یه ویولنسل الکترونیک باکیفیت و قابل حمل می‌گردین، حتما  مدل‌های SVC-50، SVC-110 و SVC-210  رو چک کنین. هیچ مدل دیگه‌ای نیست که این قدر نقد مثبت گرفته باشه و خیلی از نوازنده‌ها از کیفیت ساخت و قابلیت نوازندگی این ساز یاماها خیلی راضی هستن.

 

 

 

 

ویولنسل‌های طراحی ان اس (NS Design Cellos) – توسط ند استاینبرگر (Ned Steinberger)‌ در دهه‌ی 1970 بنیان گذاشته شد. این کمپانی برای باس‌هایی که تولید می‌کنه معروفه و برای تولید باس‌های استاینبرگر از جمله باس هدلس (headless bass) شهرت داره. این موفقیت باعث شد تا استاینبرگر شرکت خودش رو به گیتار گیبسون بفروشه و روی سازهای آرشه‌ای با اسم جدیدی تحت عنوان ان‌اس دیزاین فعالیت کنه.

ویولنسل‌های الکتریک ان اس دیزاین برای خیلی از نوازنده‌ها به عنوان نمونه‌ی مقدس ویولنسل‌های الکتریک شناخته می‌شن و ویژگی‌های منحصر به فردی رو ارائه می‌دن:

پایه‌ی ایستاده –  که به نوازنده این اجازه رو می‌ده تا با استفاده از اون به صورت ایستاده ساز رو بنوازه.

بند بومرنگ (A “boomerang” strap) – یه اسم فانتزی برای یه بند همه کاره است که به شما اجازه می‌ده در هر موقعیتی اجرا کنین، مثلا با آرشه ایستاده.

قطبی (Polar)

اون‌ها در حال حاضر سه تا خط تولید دارن:

WAV – ارزون‌ترینشونه و برای نوازنده‌هایی طراحی شده که برای اولین بار می‌خوان ویولنسل رو امتحان کنن.

NXT – این خط تولید سازهای متوسط با قیمت متوسط رو تولید می‌کنه و هدفشون هم نوازنده‌های حرفه‌ای و نیمه حرفه‌ایه.

CR – بالاترین کیفیت و قیمت رو هم در این سری در اختیار قرار می‌دن.

خط تولید NXT ویولنسل فرت داری رو هم طراحی و روانه‌ی بازار کرده که در واقع تنها مدل موجود با این شکل در بازاره.

البته حتما باید به مدل‌های منحصر به فرد اومنی باس (Omni Bass) ‌هم اشاره بکنیم که یه مدل هیبریدی بین گیتار باس و ویولنسل هستن و شما می‌تونین اون‌ها رو به هر دو شیوه بنوازین.

 

 

 

 

اکسسوری‌های ویولنسل

در آخر هم بعد از توضیح قسمت‌های مختلف، می‌خوایم سه تا اکسسوری ویولنسل رو به شما معرفی کنیم که می‌تونن نواختن رو برای شما راحت‌تر کنن.

گریپ آکوستاگریپ برای قفسه‌ی سینه (AcoustaGrip chest rest)

رست میله‌ی انتهایی (Endpin rest)

تمرین بی‌صدا (Practice mute)

 

 

 

 

 

آکوستا گریپ – این شرکت در آمریکا مستقره و تخصصش در زمینه‌ی تولید پد‌های ساز‌های زهی است. در حالی که ویولن و ویولا همیشه با استراحت‌گاهی برای شونه وارد بازار می‌شن اما برای ویولنسل چون یه جایی دقیقا بین شانه و چانه قرار نگرفته، اینطور نیست. با این حال برای خیلی از نوازنده‌ها دردناکه که وزن یه ساز به این سنگینی رو روی شونه‌شون قرار بدن. به همین دلیل هم کمپانی آکوستا گریپ شروع به تولید استراحت‌گاه یا پد برای ویولنسل کرد که اساسا یه پد از جنس فوم است که شما اون رو پشت سازتون، اون قسمتی که روی شونه قرار می‌گیره می‌چسبونین. خیلی از نوازنده‌هایی که از این پدها استفاده کردن معتقدن که تاثیر قابل توجهی روی کیفیت نوازندگی اون‌ها داشته.

رست میله‌ی انتهایی – در نگاه اول ممکن چیز کاملا غیر ضروری‌ای به نظر بیاد اما در واقع آسیبی که میله‌ی انتهایی ویولنسل به بعضی از سطح‌ها ممکنه بزنه، می‌تونه کاملا جدی باشه. بنابراین، برای اینکه از ایجاد این آسیب جلوگیری کنین، می‌تونین از یه رست برای میله‌ی انتهایی سازتون استفاده کنین و اینجوری خیالتون راحته که بدون ایجاد کردن هیچ خط و خشی روی سطح می‌تونین سازتون رو روی زمین قرار بدین. بعضی مدل‌ها هم یه سری ویژگی‌های اضافی در اختیارتون قرار می‌دن،‌ مثل آهنربا و معتقدن که واقعا باعث می‌شه که صدای ساز شما بهتر بشه. از جمله می‌شه به Advanced Endpin Holder اشاره کرد و اگه برین سراغ نقدهاش و بخونینشون می‌بینین که خیلی از نوازنده‌ها واقعا بعد از استفاده از اون‌ها احساس کردن که صدای سازشون بهبود چشمگیری داشته.

 

تمرین در سکوت – نصف شب از خواب بیدار شدین و دلتون می‌خواد تمرین کنین؟ خب همه‌ی ما گاهی همچین حسی داشتیم و بعد یادمون افتاده که نمی‌تونیم نصف شب اینجوری سر و صدا تولید کنیم! اما نگران نباشین برای این موضوع یه راه‌حل وجود داره. شما می‌تونین از یه میوت (Mute) استفاده کنین. درسته شما نیاز ندارین که حتما یه ویولنسل سایلنت یا الکتریک داشته باشین. اگه همین حالا هم یه ویولنسل آکوستیک دارین و نمی‌خواین دیگه هزینه‌ی جداگانه‌ای برای یه نمونه‌ی الکترونیک بکنین، ‌راهش اینه که یه دونه میوت برای تمرین بخرین که در واقع یه تکه‌ی کوچک لاستیکیه که مستقیما روی سیم‌ها قرار می‌گیره و صدای اون‌ها رو خفه می‌کنه. البته اگه از یه ویولنسل الکتریک استفاده کنین، می‌تونین از هدفون استفاده کنین و خودتون صدای ساز خودتون رو بشنوین، بدون این که اون صدا برای کس دیگه‌ای مزاحمت ایجاد کنه.

 

 

 

 

برای خرید ویولنسل کلیک کنید

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *