برای خرید کلارینت کلیک کنید
"درباره کلارینت (قره نی) بخونید"
7 آذر 1399
كلارينت (clarinet) يه ساز بادی-چوبيه (قميشی) كه از قطعهی دهانی تك زبانه، بست، اتصال بالا، اتصال پايين و زنگوله تشكيل شده.
شايد شباهت صدای ترومپت و كلارينت سرنخ اوليه رو برای اسمش بده اما فاكتورهای ديگهای هم تاثير داشتن. اواخر دورهی باروك (Baroque era)، آهنگسازایی مثل باخ (Bach) و هندل (Handel) خواستههای تازهای از نوازندههای ترومپت داشتن. اونها معمولا ملودیهای سختی رو با صدای خيلی زير اجرا میكردن كه بهش تنظيم كلاريون (clarion) گفته میشد. از اون جایی كه ترومپتهای اين دوره دريچه و پيستون نداشتن، برای اجرای اين ملودیها اونها بايد از بخشی از ترومپت استفاده میكرده كه زيرترين صدا رو توليد میكرد؛ قسمتهایی از ترومپت كه برای اين هدف خاص كاربرد داشتن با اصطلاح كلارينو (clarino) شاخته میشدن و اين كمكم برای اشاره به نوازندههاش هم به كار رفت. احتمال داره كه كلمهی كلارينت از يكی از دو كلمهی كلارينو و كلاريون گرفته شده باشه.
ريشههای ساز كلارينت به يه ساز بادی تك زبانه به اسم هورنپايپ (Hornpipe) میرسه كه توی يونان باستان، مصر باستان، خاورميانه و اروپا از دورهی قرون وسطی استفاده میشده. اما كلارينت مدرن به دورهی باروك برمیگرده.
اَلبُكا (alboka)
يكی از انواع هورنپايپ
اين نمونه توی ايالت باسك (اسپانيا) استفاده میشه.
باور عمومی بر اينه كه كلارينت توی سال 1700 توسط جان كريستوف دنر (Johann Christoph Denner) آلمانی ساخته شد، البته بعضیها هم اين اختراع رو به پسرش ژاكوب نسبت میدن. دنر ايدهای برای ارتقای ساز شالامو (chalumeau) داشت. شالامو يه ساز قديمی فرانسوی بود كه دو تا كليد لا و سی بمل داشت و همين طور يه زبانه كه به قطعهی دهانی متصل شده بود. كاری كه دنر انجام داد اين بود كه بدنهی شالامو رو با اضافه كردن زنگوله بلندتر كرد و مهم تر از اون كليد سی بمل رو بالاتر برد تا كليد دوازدهم رو ايجاد كنه و كلارينت اين طوری متولد شد.
شالامو، سازی شبيه به فلوت ريكورد بود. گسترهط صوتی كمي يعنی در حدود نيم اكتاو داشت. مثل فلوت ريكوردر هشت تا سوراخ داشت و برای دو تا نت زيرتر دو تا كليد هم داشت.
شالامو فرانسوی كه مربوط به قرون وسطی میشد تبديل به كلارينت شد. اسناد فرانسوی قرن دوازدهم كمك زيادی به ارائهی شواهد از وجود كلارينت میكنن. در اواخر قرن 12 اين ساز فرانسوی، هشت سوراخ داشت و از چوب تو خالی مثل نی طبيعی ساخته می شد. گسترهی صدایی محدودی داشت و امكان نداشت كه بشه با اون اورتونها (overtones) رو اجرا كرد. ژاكوب دنر (Jacob Denner) بير (Beer) و برتولد (Barthold) كسایی بودن كه صدای اين ساز رو بهينه سازی كردن. ژاكوب دنر همين طور برای جلوگيری از جمع شدن رطوبت توی ساز طول لولهی مسی سی بمل رو كمی زياد كرد.گرچه كلارينت میتونست توی گسترهی صوتیای بيشتر از سه اكتاو قطعات موسيقی رو اجرا كنه، اما نمیتونست پايينتر از نت فا رو اجرا كنه كه اين يعنی غير ممكن بود صدای طبيعی نت سی رو اجرا كنه. اين مشكل توسط پسر بزرگتر دنر يعنی ژاكوب حل شد. اون گسترهی صوتی ساز رو تا می پايين افزايش داد و يه كليد جديد كه با دست راست نواخته میشد رو به ساز اضافه كرد. فرانسوا ژوزف فتی (François-Joseph Fétis) كه يه موسيقیدان قرن نوزدهمی بود گفته كه بير كليد پنجم رو به كلارينت اضافه كرد.
کلارینت مربوط به قرن 18
دارای 5 كليد
اين اختراع طبق بيوگرافی جهانی موسيقیدانان كه توی سال 1837 منتشر شده به اون نسبت داده شده و منابعی ديگهای هستن كه معتقدن اين اختراع رو فريتز بارتولد (Fritz Barthold) انجام داده. هركس كه اين اختراع رو انجام داده، باعث شده تا نوازندهها بتونن نت فا ديز و سل ديز پايين رو به خوبی فاصلهی دوازدهم، دو ديز و رِ ديز اجرا كنن. ابتدای قرن هيجدهم، آهنگسازهای زيادی شيفتهی صدای كلارينت شده بودن و اولين كسی كه توی اجرای خودش جايگاه افتخاری بهش داد، ويوالدی (Vivaldi) بود كه توی سال 1716 از اون توی اپرای خودش به اسم Juditha Triumphans استفاده كرد. موتزارت (Mozart) هم برای اولين بار از كلارينت توی سال 1771 و توي Divertimento K 113 استفاده كرد. موتزارت همين طور بعد تر توی كنسرتوی معروف Clarinet concerto K 622 توی سال 1791 و توی كوئينتت برای كلارينت و سازهای زهی، توی سال1789 از كلارينت استفاده كرد.
در نهايت توی سال 1791 كليد ششم توسط ژان خاوير لفبور (Jean Xavier Lefebvre) به كلارينت اضافه شد كه به انگشت كوچك دست چپ اين اجازه رو میداد تا نت سل ديز و مهم تر از اون دو ديز رو اجرا كنه.
سال 1812، ايوان مولر (Iwan Müller) كلارينت سيزده كليدی چند كوك (multi-tone) رو اختراع كرد. اختراعی كه مولر كرده بود خيلی انقلابی بود، هم از نظر تغيراتی كه توی ساختار كلارينت به وجود آورده بود و هم از نظر كاربرد اون اما توی كميتهی كنسرواتوار پاريس بارها و بارها رد شد.
نمونهای از كلارينت مدل مولر
توی سال 1839 سيستم فلوت بوهم برای كلارينت مناسب سازی شد. خيلی از كسانی كه نسبت به سيستم مولر نظر خوبی نداشتن، به سيستم تئوبلد بوهم (Théobald Boehm) نظر مثبتی داشتن. بوهم كمی قبلتر از سال 1832، اين سيستم طرحبندی رو برای فلوت طراحیكرده بود و از اون جایی كه از تمام قوانين آكوستيك پيروی میكرد، تمام مدلهای ديگه رو كنار زد. اينها باعث شد تا از لوئيس آگوست بوفه (Louis- Auguste Buffet) خواسته بشه تا كلارينتی طبق سيستم بوهم بسازه و اين جوری توی سال 1839 كلارينت مدرن ساخته میشه. البته هنوز هم بعضیها به سيستم مولر علاقه داشتن و از اون برای بهتر كردن سازهاشون استفاده میكردن و همين طور سيستم آلمانی اوهلر (German Oehler system) هم از سيستم مولر ايده گرفته اما مكانيسم پيچيدهتری داره.
اين كلارينت مربوط به حوالی 1760 میشه و جز اولين نمونههای كلارينت به حساب میاد.
چهار تا كليد داره (كلارينت اوليهی دنر دو تا كليد داشت.)
كلارينت فرانسوی
نمونهی اصلی كلارينت بوهم
اين نوع كلارينت 17 تا كليد و 6 تا حلقه داره.
توی سال 1843 بهبود پيدا كرد و به اين شكل رسيد.
كلارينت آلمانی
نمونهی اصلی كلارينت سيستم اوهلر
اين نمونه 22 تا كليد 5 تا حلقه و 1 كلاهك (cap) داره.
تویسال 1905 ابداع شد.
كلارينت تغيير شكل پيدا كردهی بوهم
اين نمونه 20 تا كليد و 7 تا حلقه داره.
توی سال 1949 طراحی شده.
"خريد كلارينت"
برای كسایی كه میخوان اولين بار يه ساز بخرن؛ احتمالا بين سازهای بادی و چوبی اولين انتخاب كلارينت نباشه. مثلا ساكسيفون ساز محبوبتريه و اين خيلی عجيبه چون اين دو تا ساز در واقع خيلی به هم شبيه هستن و خيلی از نوازندههای ساكسيفون ممكنه توی يه مقاطعی سازشون رو به كلارينت تغيير بدن يا اين كه هر دو تا ساز رو بدون هيچ مشكلی بنوازن.
خانوادهی كلارينت: انواع مختلف زيادی از كلارينت وجود داره. در واقع بين سازهای مختلف، غير از سازهای كوبهای، كلارينت بزرگترين خانواده رو داره. به معنی واقعی كلمه شما میتونين يه اركستر سمفونيك كامل فقط از ساز كلارينت داشته باشين و همچنان بتونين توی گستره ی صوتی كامل يك اركستر سنتی اجرا كنين. از كلارينت باس تا كلارينت سوپرانو (زيرترين صدا رو در بين تمام كلارينتها داره) چندين عضو ديگه از اين خانواده، توی اندازههای مختلف وجود داره. اما اينجا برای اين كه بتونيم توضيحات كامل و معقولی بديم؛ روی رايجترين كلارينت، يعنی كلارينت سی بمل، تمركز میكنيم و كمی هم به كلارينت لا میپردازيم چون بعضی موزيسينها هم از اون استفاده میكنن.
از كلارينت سوپرانوی لا بمل تا اُكتو كنتر باس
سی بمل
گسترهی صوتی كامل توی عكس با كليد فا و سل نشون داده شده.
1. سوپرانو لا بمل
2. سوپرانو می بمل
3. سوپرانو سی بمل
4. باست فا
5. آلتو می بمل
6. باس سی بمل
7. كنتر باس سی بمل
8. اكتو كنتر باس سی بمل
شايد بشه با قطعيت گفت كه 99 درصد نوازندههای كلارينت، امروز از كلارينت سی بمل استفاده میكنن و اگر شما قصد نداشته باشين چيز هيجان انگيز و غير معمولی رو تجربه كنين، در واقع دليل ديگهای هم وجود نداره كه شما سراغ نمونهی ديگهای برين.
آناتومی كلارينت:
پايهی ساز كلارينت يه استوانهی چوبی سوراخداره، درست مثل فلوت ريكوردر. البته به عنوان يه ساز بادی با وسيعترين گسترهی صوتی، مشخصا سوراخهای بيشتری از سازهای بادی ديگه داره.
كلارينت چهارتا بخش اصلی داره:
قطعهی دهانی: قسمتیه كه توش فوت میكنين و زبانه هم داره.
قطعهی خمرهای (Barrel): قسمتيه كه مستقيما به قطعهی دهانی وصل شده. قابل حذف شدنه و ازش برای كوك كردن ساز استفاده میشه.
كليدها: كليدهای كلارينت طبق دو تا سيستم مختلف طرحبندی شدن؛ يكی بوهم و يكی اوهلر.
زنگوله: بهش قطعهی شيپوری هم گفته میشه و قسمت انتهایی كلارينت قرار داره.
قطعهی دهانی: از سه قسمت تشكيل شده، قطعهی دهانی، زبانه و نوار. قطعهی دهانی مهمترين و تاثير گذارترين جز روی صدای كلارينته، حتی تاثيرگذارتر از زبانه. تا حدی كه از نظر تئوری اگه يه كلارينت ارزون و نه چندان خوب بگيرين اما از قطعهی دهانی با كيفيت و مرغوبی براش استفاده كنين، اون رو تبديل به يه كلارينت خوب كردين. سه تا عامل، كيفيت صدایی كه قطعهی دهانی توليد میكنه رو مشخص میكنه.
1) برش: دو تا سيستم برای كليدها وجود داره: بوهم (Boehm) و اوهلر (Oehler) كه اين سيستم بايد با قطعهی دهانی همخونی داشته باشه. برش بوهم كه با اسم برش فرانسوی يا قطعهی دهانی فرانسوی هم شناخته میشه، گلوگاهش قالبی شبيه به حرف اچ انگليسی (H) داره و سرپيچ كوچكتری هم داره. سيستم اوهلر هم كه با اسمهای برش آلمانی يا قطعهی دهانی آلمانی شناخته میشه گلوگاهش شكل حرف اِی انگليسی (A) داره.
و نكته اينه كه از نظر تئوری نمیتونين قطعهی دهانی اوهلر رو روی يه كلارينت بوهم بذارين و برعكس و باز هم از نظر تئوری میشه با تغييراتی توی برل (قطعهی خمرهای) اين مشكل رو حل كرد و از اونها به اين شكل استفاده كرد. البته اين موضوع خيلی خاص و پيشرفتهايه و در صورتی پيش مياد كه شما يه مدل رو بنوازين و ازش لذت ببرين و واقعا بخواين از همون مدل استفاده كنين ولی در عين حال عاشق قطعهی دهانی، مدل ديگه باشين.
2) جنس: قطعهی دهانی میتونه از چهارتا جنس مختلف ساخته بشه.
لاستيك سخت: به طور معمول بهش كائوچو (ebonite) هم میگن. معمولترين جنسيه كه يه صدای متعادل توليد میكنه و اكثر مدلهای كلارينت هم از همين جنس استفاده میكنن.
پلاستيك: ارزونترين نمونههای قطعهی دهانی از اين جنس ساخته می شن و معمولا مبتدیها از اونها استفاده میكنن.
كريستال: بيشتر كلارينتيستهای جاز ازش استفاده میكنن. شفاف و رساترين جنس برای ساخت قطعهی دهانی به حساب مياد.
چوب: نامعمولترين جنس برای توليد قطعهی دهانی چوبه، با اين همه صدایی كه توليد میكنه نرمتر و ملايمتر از همهی مدلها ست. برای ساختش از چوب گل ساعتی grenadilla و يا چوب آبنوس ebony استفاده میكنن.
قطعهی دهانی چوبی قديمی
ساخت شركت بوفه
قطعههای دهانی قديمی از چوب ساخته میشدن و البته يه مشكل مهم دارن و اون هم اينه كه به آب و هوا حساسن و ممكنه تحت شرايطی صداشون خفه بشه. میشه گفت الان ديگه شما نمیتونين هيچ كدوم از فروشندهها و سازندههای اصلی كلارينت رو پيدا كنين كه قطعه ی دهانی با اين جنس رو توليد كنن يا به فروش برسونن. دليلی كه قطعهی دهانی بيشتر كلارينتها الان از جنس كائوچو است اينه كه:
خيلی محكم و مقاومن و هيچ نوع مراقبت خاصی احتياج ندارن.
صدای خوبی دارن و صدا به تراكم قطعهی دهانی بستگی داره.
قيمت مناسبی دارن ولی همين طور كيفيت خوبی رو هم ارائه میدن.
در آخر بايد گفت كه، اونها واضحترين انتخاب برای هر كلارينتيست توی هر سطحی هستن. مگر اين كه دانشآموز باشين و واقعا از نظر هزينه براتون خيلی سخت باشه و اون موقع میتوين سراغ پلاستكیها برين كه ارزون و بادوامن.
3) سرساز (Tip Opening): سر ساز فاصلهی بين قطعهی دهانی و زبانه ست و دو نوع بزرگ و كوچك داره:
سر بزرگ؛ برای به لرزش درآوردن زبانه به هوای بيشتری نياز داره و همين طور هم صدای بيشتری توليد میكنه.
سر كوچك؛ دقيقا بر خلاف سر بزرگه و هوای كمتری برای به لرزش درآوردن زبانه احتياج داره و صدای كمتری هم توليد میكنه.
توی اين عكس اندازههای سر ساز نشون داده شده.
عكس بالا سر ساز كوچك
عكس پايين سر ساز بزرگ
به طور كلی وقتی كه سر ساز بزرگتر باشه؛ مقاومتش در برابر هوا هم بيشتر میشه. پس به صورت يه قاعدهی كلی ضخامت زبانه رو نسبت به اندازهی سر ساز تعيين میكنن و هرچی سر ساز بزرگتر باشه، زبانه نرمتره. به همين دليله كه تازه كارها معمولا از سر كوچكتر استفاده میكنن چون توليد صدا باهاش سادهتره.
چمبر (Chamber): از سه تا قطعه تشكيل شده.
توی اين عكس ساختار قطعهی دهانی نشون داده شده. از اون جایی كه اسم انگليسی بخشهای مختلف رو هم ذكر كرديم؛ با كمیدقت به راحتی میتونين هر قسمت رو تویتصوير پيدا كنين.
بافل (baffle): كه يه سطح شيبدار (ramp) است كه به سمت پايين و سوراخ داخل قطعهی دهانی شيب داره. شكل و عمق و قطر بافل، همه به صدا شكل میدن. بافلی كه عمق زيادی نداشته باشی صدای با رزونانس و پاسخدهی (response) سريع توليد میكنه. از طرف ديگه، بافلی كه عمق زيادی داشته باشه، صدای ملايمتر با پاسخدهی كندتری ايجاد میكنه. در نهايت بحث اينه كه هوا با چه سرعتی وارد قطعهی دهانی میشه و همين طور از اون خارج میشه و چقدر مانع سر راهش قرار داره. هرچی كه هوا زمان بيشتری توی قطعهی دهانی باشه و با موانع بيشتری روبرو بشه؛ صدا ملايم و آرومتر میشه.
ديوارههای كناری (Sidewalls): فاصلهی بين دو تا ديواره تا حدی ميزان مقاومت در برابر هوا رو مشخص میكنه. هر چی كه فاصلهی دو تا ديواره از هم بيشتر باشه، مقاومت هم بيشتر می شه و برای ايجاد تعادل در اين مورد، معمولا هر چی كه ديوارهها از هم دورتر باشن، زبانه نرمتر و هرچی كه ديوارهها به هم نزديكتر باشن، زبانه سختتر انتخاب می شه.
گلوگاه: قسمتيه كه چمبر رو به سوراخ داخل كلارينت (bore) وصل میكنه. گلوگاه توی دوتا شكل H و A ساخته میشه. توی شكل H، ديوارهها موازی هم هستن. زبانهای كه برای اين نوع استفاده می شه، معمولا سختتره و صدایی شبيه به Ahh توليد میكنن.
توی مدلی كه به شكل A ساخته میشه، گلوگاه باريكه و كمكم ديوارهها از هم فاصله بيشتری میگيرن، معمولا با زبانهی نرمتر بهتر كار میكنن و صدایی كه توليد میكنن شبيه به Eeh است.
تا اينجا تمام اطلاعاتی كه ممكنه برای انتخاب و خريد قطعهی دهانی بهتون كمك كنه رو گفتيم و حتی كمی بيشتر ولی مباحث ديگه خيلی تخصصی میشن و احتمالا كاربردی هم برای شما ندارن. پايين چند مدل قطعهی دهانی رو میذاريم كه شايد ديدنشون براتون جالب باشه.
قطعهی دهانی برای كلارينت سی بمل
توليد كمپانی ياماها – مدل: 4C
قيمت زير صد دلار (حدود 35 دلار)
قطعهی دهانی كلارينت سی بمل
توليد كمپانی وندورن (Vandoren) – مدل B45
قيمت زير صد دلار (حدود 80 دلار)
قطعهی دهانی كلارينت سی بمل
جنس كريستال (شيشهای)
توليد كمپانی: پوماريكو (Pomarico) – مدل: Diamond M
قيمت: حدود صد و بيست دلار
زبانه: يه قطعهی نازك (از جنسهای مختلف) است كه روی قطعهی دهانی قرار گرفته و پيوسته لرزش (vibrate) دارة. وقتی كه قصد داشته باشين زبانه بخرين؛ سه تا نكته هست كه بايد بهشون توجه كنين:
جنس: زبانهها ممكنه از جنس چوب يا پلاستيك ساخته شده باشن. استفاده كردن از چوب برای زبانه خيلی رايجتره و در اين مورد از چوب نيشكر استفاده میشه. دليل اين كه محبوبترن اينه كه باعث میشن نوازنده كنترل بهتر و بيشتری روی ديناميك صدا داشته باشه. البته اونها بيشتر از زبانههای پلاستيكی خراب میشن و نياز به تعويض دارن.
زبانههایی كه از پلاستيك ساخته شدن، كه منظور تركيبات مصنوعی مختلفه، كمتر مورد استفاده قرار میگيرن. اما استفاده از اونها به شكل چشمگيری عمر زبانه رو زياد میكنه و اين نوع زبانه خيلی مقاومتره و به طور مثال برای گروههای مارش كه به طور پيوسته با صدای خيلی بلند اجرا میكنن میتونه مناسب باشه، چون دوام خيلی بيشتری داره.
سختی: اين مربوط به ضخامت زبانه میشه. زبانههای محكمتر (با ضخامت بيشتر)، مقاومت زيادی دارن و نواختن باهاشون سختتره؛ برای همين عموما نوازندههای حرفهای بيشتر از اون ها استفاده میكنن. صدایی كه اين زبانهها توليد میكنن، غنی و گرمه.
زبانههای نرمتر (با ضخامت كمتر)، مقاومت كمتری ايجاد میكنن و نواختن باهاشون راحتتره و به صورت معمول به نوازنده های مبتدی پيشنهاد میشن و صدایی كه توليد میكنن؛ شفافتره.
درجهی سختی با اعداد، از 1 تا 5 نشون داده میشه، كه توی اين طبقهبندی شمارهی 1، نرمترينه. به شكل يه قاعدهی كلی بين كلارينتيستها گفته میشه كه هرچی ضخامت زبانه بيشتر باشه و زبانه محكمتر باشه؛ صدای بهتری توليد میكنه. درسته كه صدایی كه توليد میكنه به عوامل ديگهای مثل برند و برش هم بستگیداره؛ اما حقيقت اينه كه خيلی كم پيش مياد كه ببينين يه نوازندهی مبتدی از زبانهی محكم استفاده كنه و يا برعكس، يه نوازندهی حرفهای از زبانهی نرم. برای مبتدیها، زبانههای شمارهی يك و دو میتونه مناسب باشه. البته گرفتن زبانهها با درجه سختی مختلف و امتحان و بعد انتخاب كردن از بينشون هم میتونه خوب باشه.
پك زبانه برای كلارينت سی بمل
برند: ريكو (RICO) – مدل: داداريو (D'Addario)
برش: به اين معنی كه قسمت بالایی (قسمت نازكتر) زبانه به چه شكلی خميده شده. دو مدل متفاوت برش داريم. مدل معمول يا آمريكایی (Regular or American cut/non-filed)، همون طور كه از اسمش مشخصه رايجترين مدله و معمولا مبتدیها هم سراغ همين مدل میرن. مدل ديگه فرانسويه (French File Cut/filed)، گاهی توسط نوازندههای حرفهایتر استفاده میشه چون يه كم مقاومت بيشتری ايجاد میكنه.
بست ساز (Ligature): خيلیاز نوازندهها و حتی حرفهایها به اين مورد اهميتی نمیدن تا اين كه نمونهی خوبش رو استفاده كنن و متوجه تفاوتشون بشن. دليلش هم احتمالا اينه كه توی نگاه اول چيز خاصی به نظر نمیرسن؛ فقط يه سخت افزاره كه اجزا رو سر جای خودشون نگه میداره. اما در واقع نقش مهمتری از چيزی كه به نظر مياد، داره. برایمثال اين بسته كه تعيين می كنه، زبانه چقدر میتونه لرزش داشته باشه، كه موضوع مهميه. گرچه اين تفاوت ممكنه برای شنونده خيلی مشخص نباشه؛ اما نوازنده كاملا اون رو احساس میكنه و اكثر نوازندهها معتقدن كه تفاوت مثبت و قابل ملاحظهای توی صدا و كوك سازشون حس میكنن وقتی كه از بست خوب استفاده میكنن. برای بست سه تا فاكتور مهم وجود داره:
جنس: برای ساخت بستها، از فلز، پارچه و حتی طناب استفاده میشه. بستهای فلزی باعث ايجاد صدای شفاف و بلند میشن، در حالی كه پارچه حالت خفه كننده داره . معمولا نوازندههای اركستر بست فلزی رو انتخاب میكنن تا صدای سازشون بهتر شنيده بشه و گروههای كوچك كه توی جاهای كوچك اجرا میكنن، ممكنه از بستهای پارچهای استفاده كنن. بين كمپانیهایی كه كلارينت و قسمتهای اون رو توليد میكنن بعضیها تویساخت اين قسمت مهارت خيلی بيشتری دارن. كمپانی سيلورستن (Silverstein) به نظر بهترين و گرونترين بستهایی كه توی بازار موجوده رو توليد میكنه. دليل اين گرونی هم اينه كه اونها توی ساخت واقعا از ورق طلا و يا حتی طلای سفيد استفاده میكنن و بستها به صورت دست ساز توی آمريكا توليد میشن. با اين حال نوازندههای حرفهی كه از اونها استفاده كردن معتقدن تاثير شگفتانگيزی روی صدای ساز میذاره كه نمیشه روی اون قيمتی گذاشت.
معمولی يا برعكس: به جهت بسته شدن بستها اشاره داره كه میتونه رو به سمت نوازنده باشه و يا برعكس.
چقدر محكم در مقابل زبانه پيچ شده: هر قدر محكمتر بسته شده باشه، زبانه كمتر میتونه لرزش داشته باشه و تا در آخرين درجه كه ممكنه كلا قطعهی دهانی رو ببنده. اگر هم خيلی لق باشه، زبانه درست سر جایخودش قرار نمیگيره و ناپايدار ميشه.
بست كلارينت
توليد كمپانی سيلورستن – مدل CRYO4
توی ساخت اون از طلا استفاده شده
قيمتش بيشتر از 300 دلاره (حدود 330 دلار)
بست كلارينت
مدل Selmer 1719
قيمتش كمتر از ده دلاره (حدود 8 دلار)
كليدها: احتمالا كلارينت تنها ساز باديه كه برای خريد بايد به كليدهاش توجه كرد. بسته به اين كه سيستم كلارينت چی باشه، تعداد كليدها متفاوته. كلارينتهای بوهم يا فرانسوی، 17 كليد و كلارينتهای اوهلر يا آلمانی، 26 يا 27 كليد دارن.
همون طور كه توی تصوير نوشته شده؛ سمت راست كلارينت بوهم و سمت چپ كلارينت اوهلر است. از تفاوتهای واضحی كه توی ظاهرشون دارن اينه كه، كلارينت بوهم قطعهی خمرهای (برل) بزرگتری داره و تعدادكليدهای اون از كلارينت اوهلر كمتره و مشخصا از نظر انگشتگذاری هم با هم تفاوت دارن.
كلارينت اوهلر مربوط به دورهی نوازندههای بزرگی مثل موتزارت، وبر و برامس میشه و برای اجرای قطعاتی كه اونها برایكلارينت نوشتن به همين مدل نياز داريم. كلارينتهای اوهلر هنوز هم به طور گسترده توی اترش و آلمان استفاده میشن؛ مثلا توی اركستر فيلارمونيك برلين.
كلارينت بوهم مربوط به نيمههای قرن نوزدهم میشه كه توسط تئوبلد بوهم طرح اوليهی اون ريخته میشه. انگشتگذاری خيلیسادهتری نسبت به مدل اوهلر داره و بيشتر نوازندههای مدرن از اين نمونه استفاده میكنن. همين طور اين مدليه كه بيشتر، كمپانیها توليد میكنن.
اگه بخوايم يه كم دقيقتر بهشون بپردازيم؛ اول بايد بگيم كه برای اين كه دو تا طرح بندی متفاوت وجود داره و اين بر اساس سيستم انگشتگذاری يا سيستم كليدها ست. برای نواختن هر كدوم انگشتگذاریهای متفاوتی لازمه.
به طور كلی گفته میشه كه نوازندگی سيتم اوهلر سختتر از سيستم بوهمه؛ به اين دليل كه دست پيدا كردن به نتها سختتره. گرچه سيستمهای ديگه ای هم برای كليدها وجود داره اما اين دوتا سيستمهای اصلی محسوب میشن و 99 درصد كلارينتيستها يكی از اين دو سيستم يا هر دوی اونها رو اجرا میكنن.
سيستم بوهم: رايجترين سيستم انگشتگذاریتوی تمام دنيا ست اما با اين حال فراموش نكنين كه اكثر نوازندهها میگن كه تقريبا غير ممكنه كه قطعات كلاسيكی مثل اونهایی كه بتهوون يا موتزارت نوشتن رو بشه باهاشون اجرا كرد. اما اگه قصد دارين سراغ هر سبك ديگهای غير از كلاسيك برين، قطعا بايد سراغ يه كلارينت بوهم برين.
سيستم اوهلر: میشه گفت فقط برای اجرای قطعات اركستر كلاسيك و بيشتر هم توی اتريش و آلمان معموله.
مادهی سازنده: موضوع ديگهای كه بايد بهش توجه بكنين مادهایه كه كلارينت ازش ساخته شده؛ كه میتونه چوب يا پلاستيك رزين (ABS) باشه. چوب معمولترين جنسيه كه برای ساخت كلارينت استفاده میشه، اما گاهی كلارينت رو از پلاستيك هم میسازن كه فقط كسایی كه تازه میخوان شروع به ياد گرفتن بكنن از اونها استفاده می كنن. بيشتر سازهای متوسط يا پيشرفته از جنس چوب گل ساعت (Grenadilla) و به ندرت از چوب رز (rosewood) استفاده میكنن. چوب گل ساعتی به خاطر فراوان بودنش و هم به خاطر آكوستيك خوبش، معمولا ترجيح داده میشه. بعضی از كلارينتهای بوفه كرمپون (Buffet Crampon) از تركيب فيبر كربن و چوب گرناديلا ساخته میشن تا علاوه بر كيفيت آكوسيكی كه مد نظره؛ ساز مقاومت بيشتری هم در برابر تغييرات آب و هوایی و رطوبت داشته باشه.
شركتهای سازندهی كلارينت:
مثل تمام سازهای ديگه كمپانیهای بزرگ خيلی زيادی برای توليد اين ساز وجود دارن. برای كلارينت سه تا اسم خيلی بزرگ وجود داره و دو تا از اين سه تا اسم بارها گفته شده بهترين كلارينتها و در تمام دنيا میسازن.
بوفه-كرمپون (Buffet-Crampon): سازهایی كه توسط اين كمپانیساخته میشن، میشه گفت بالاترين استاندارد رو تویدنيا دارن.
سلمر (Selmer): اگه با ساكسيفون آشنا باشين، احتمالا اسم اين كمپانی به گوشتون خورده. سلمر به عنوان قابل احترامترين برند سازندهی ساكسيفون شناخته میشه. البته اونها همين طور تعدادی از بهترين كلارينتهایدنيا رو هم میسازن.
ياماها (Yamaha): امروز خيلی سخته كه يه ساز موسيقی رو پيدا كنين كه ياماها اون رو توليد نكنه و كلارينت هم اين جا استثنا نيست.
بعد از تمام اين توضيحات، شايد بد نباشه چندتا كلارينت رو هم به شما پيشنهاد كنيم.
كلارينت ياماها – مدل YCL-255
كوك سی بمل
بدنه ازجنس ABS
سر ساز (لبی): 4C
مناسب برای نوازندههای مبتدی
كلارينت ژوپيتر (Jupiter) – مدل JCL1100S
بدنه از جنس گرناديلا
دارای 17 تا كليد و 6 تا حلقه
كوك سی بمل
كلارينت بوفه – كرمپون – مدل E13
بدنه از چوب گرناديلا
كوك سی بمل
دارای 17 كليد
مناسب برای نوازندههای حرفهای
كلارينت ياماها – مدل YCL 450
بدنه از جنس چوب گرناديلا
قطعهی دهانی 4C
مناسب برای نوازندههای حرفهای
ساز انتقالی:
درست مثل ساكسيفون و ترومپت، كلارينت هم ساز انتقاليه و بسته به نوع كلارينت، انتقال متفاوته.
برای مثال میريم سراغ كلارينت سی بمل كه رايجترين نوع كلارينته. اين كلارينت دقيقا به خاطر نوع انتقالش با اين اسم شناخته میشه، به اين معنی كه وقتی نت دو رو میخونين و اجرا میكنين، صدایی كه از ساز شنيده میشه، در واقع سی بمله كه به اين معنیه كه كلارينت سی بمل همه چيز رو يك پرده پايينتر اجرا میكنه. طبق اين متد میتونين متوجه بشين كه بقيهی كلارينتها چه جوری كار میكنن.
كلارينت لا: نيم پرده پايينتراز پيچ كنسرت اجرا میكنه.